آنچه گذشت

توی این سه ماه هر وقت فرصتی پیدا میکردم به اینجا و وبلاگای بقیه بچه ها سر میزدم ولی نمیدونم چرا هیچی برام حال و هوای قبل رو نداشت. حتی دیگه قالب جینگیل مستون اینجا هم برام غریبه شده و با دیدنش حال نوشتن پیدا نمی کنم. نه افسرده و تیریپ دپرسینگ بودم ؛ نه از دنیا به دور! حالم خوبه!  با اینکه 3 ماه متفاوت با تمام  سالها و ماهها و هفته ها و روزهای قبل  زندگی کردم ولی همه روزهاش برام قشنگ بود. فقط همه چی متفاوت بود.

بسوزه پدر جوگیری که ما رو خانه به دوش کرد! آخرای خرداد یهو تصمیم گرفتیم  خونمون رو بازسازی کنیم . اولش قرار بود 1 ماهه کارمون تموم بشه ولی خب سر تیشه یه جوری بند شد که هنوزم نتونستیم سرشو در بیاریم!!!

خب طبیعتا توی اون گرد و خاک نمیتونستیم 3 ماه قاتی یه مشت آجر و عمله  زندگی کنیم! هم ناموسمون در خطر میفتاد هم سلامتیمون هم انسانیتمون! اینجوریا بود که شال و کلاه کردیمو توبره و آذوقه خودمونو گره زدیم سر چوب و بر دوش انداختیم و  کوچ نشینی پیشه کردیم!

البته خیلی هم در به در نبودیما! بیشتر خونه مادر بزرگم بودیم ولی  خب خانواده 4 نفرمون گسترش پیدا کرده بود و خاله و دایی و غیره هم بیشتر وقتا  هم خونه ما میشدن و دیگه خبری از سکوت و آرامشی که همیشه توی خونمون حاکم بود, نبود!! اگه قبلا هر روز صبح با ویبره موبایلم بیدار میشدم این چند وقت صبحا با توپ فوتبال پسرخاله هام که  محکم به سرم میزدن از خواب میپریدم!  خیلی خوش گذشت و روزو شبا زود سپری شد ولی هیچ جا خونه خود آدم نمیشه!   تنها چیزی که این مدت نداشتم یه لحظه خلوت و آرامش بود! جرات نداشتم بذارم یه قطره اشک از گوشه چشم سرازیر بشه به پایین! اونوقت باید جواب کل فامیل رو میدادم بابت گریه کردنم!!! و ...

خلاصه  حس و حالی نمونده بود برای نوشتن! حس میکردم خودم دیگه خودم نیستم! الانم هنوز تموم نشده که    بگم خودم ، خودم هستم! ولی هر چی به آخر کار نزدیک میشه و خوشگل کاریای خونه انجام میشه ذوق و شوقم بیشتر میشه و حس میکنم 3 ماه متفاوت بودن ارزشش رو داشت!! به محض اینکه پام به اتاق خودم برسه دوباره اینجا رو هم آپدیت میکنم فقط الان اومدم بگم که:

         تولدم مبارک!

 

از 3 مهر 1367 تا 3 مهر 1387  فک کنم 20 سال گذشته!  

بدون اغراق میتونم بگم تا حالا 19 سالگیم قشنگترین سال عمرم بود. تا ببینم امسال چه گلی به سرم میزنه!!

پ. ن: قربون همه دوستایی که این چند وقت منو فراموش نکردن و همه جوره بهم لطف داشتن و با ایمیل و کامنت و غیره ازم یاد میکردن. شرمنده که نتونستم به تک تک کامنتا جواب بدم...