فشار درس!

دیروز توی اون اتاق مشغول درس خوندن بودم که یهو صدای دعوای این 2 تا پسر خاله ام  از توی اون یکی اتاق اوج گرفت!!  توجه کنید:

-          نخیرم! تو نمیدونی کدومشون بیشتر میکنن تو!!( یه چک  آبدار، توی گوش اون یکی)

-          نخیرم خودت نمیدونی! توتی بیشتر از روبینیو میکنه تو!!( یه لگد به یه جای اون یکی)

-          نخیرم! توتی یه کم میکنه تو! ولی روبینیو تا تهش میکنه تو!! اینجوری!!( کشیدن گیس اون یکی)

-          برو باابااا !! توتی همیشه تا ته ِ تهش میکنه تو! همه میدونن! روبینیو یه ذره میکنه تو!!  ( گاز گرفتن از یه جای اون یکی)

-          نهههههههههه! توتی اینوری تا اینجا میکنه تو! ولی روبینیو از اینور و  تا اینجا میکنه تو!! ببین!! ( در آوردن چشم داداش)

-          .....

-          .. 

حالا فک کن آدم توی اون اتاق نشسته و با شنیدن صدای این 2 تا، اول شاخ هاش در اومده و بعد کنجکاو شده که  کی بیشتر میکنه تو که این 2 تا انقدر دارن جدل میکنن!!! بعد، از طرفی هم میخواد به روی خودش نیاره که داره صداشون رو میشنوه و  کنجکاوی میکنه! ولی به هر حال این خیلی مهمه که کی بیشتر میکنه تو!!! آخه این پسر خاله های بنده هنوز فلان خودشون رو هم نمیشناسن !چه برسه به اینکه  بخوان بفهمن توتی بیشتر میکنه تو یا روبینیو!!  خلاصه اومدم ببینم قضیه چیه که اینا اینجور مقدار "تو کردن" براشون مهم شده و دارن همدیگه رو میکشن!!   

مکان: اتاقی که پسر خاله هام توش بودن 

زمان: لحظه ی ورود گیلاس به مکان

-          آهاااان! گیلاس هم اومد

-          آره! گیلاس بیا  این عکسا رو ببین! بگو کی بیشتر میکنه تو!!

-          گیلاس: سرخ و سفید و بنفش ( خب بی حیا تو هم خجالت بکش دیگه!)

-          گیلاس: ببینم  

 حالا چیه؟ چرا میخندی؟ فک کردی تو دست این 2 تا ،عکس اتاق خواب توتی و زنش رو دیدیم؟؟ نه فداتشم!! عکس روبینیو و دوست دخترش هم نبود!!  این عکس و این عکس  و چند تا دیگه از اینا رو نشونم دادن! میگن بگو بعد از گل زدن، موقع خوشحالی ، توتی شصت دستش رو بیشتر میکنه توی دهنش یا روبینیو!! ( البته همچنان بعضی کلمات جمله رو حذف به قرینه معنوی میکردن که برای رفع هر گونه سوء ظنی مجبورم خواننده رو آگاه کنم!!!)

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

این مردم غزه رو میبینین؟؟ ... قصد توهین ندارم ولی اینا از همه جاشون بچه میزنه بیرون!! دیشب  با یه خانومه مصاحبه میکرد!! 4 تا بچه بغلش بود!! اشک میریخت و میگفت که 7 تا بچه اش هم کشته شدن!!

اونوقت این بحث رو توی خانواده پیش کشیدم! به این نتیجه رسیدیم که به دلیل کمبود امکانات رفاهی و تفریحی و از همه مهمتر نداشتن" برق"، به این بلای" فرزند بیشتر، تفریح بیشتر" مبتلا شدن!!

مادربزرگم میگفت: قبلا در ایران هم همینجور بود!! برق نبود! تلویزیون و تلفن و موبایل و کامپیوتر هم نبود! وسایل گرمایشی هم نبود!!  هیچ وسیله تفریحی هم نبود! مردم مجبور بودن که شب، زود به رختخواب برن  و  زوجشون رو توی بغل بگیرن و پتو رو روی خودشون بکشن( برای جلوگیری از اتلاف انرژی و  ایجاد بخاری خانگی!) !! خب این همه ساعت در طول شب تا صبح، حوصله شون سر میرفت و اینگونه بود که صبح از زیر پتو یه مشت بچه ی تازه تولید شده میدادن بیرون!! 

خب این کشور هایی که درحال انقراض هستند و مرفه بی درد هستند و از کمبود جمعیت دارن بال بال میزنن، یه کم از تجربیات کشور های بچه خیز استفاده کنند ! عقلشون رو به کار بندازن و شب به محض تاریکی هوا برق و گاز و .. قطع کنن!!!  والا!

 

 

پینوشت: این مدت درگیر امتحانات و درس بودم. البته هنوز تموم نشده ! برای همین فرصت جمع و جور کردن اینجا رو نداشتم!

یه معذرت خواهی و یه تشکر بدهکار دوستانی هستم که لطف داشتن و این مدت به اینجا سرمیزدند.  

 

یه شخصه « حکیم»  نامی از من پروفایل خواستن! و گویا نتونستن پیداش کنن!! اینجا میتونید  اطلاعاتی درباره من ببینید. هرچند با این چیزایی که من مینویسم حتی آدمای مریخ هم اطلاعاتشون درباره گیلاس ،بیشتر از این پروفایله!! ولی به هر حال..

نظرات 52 + ارسال نظر
عشق 10ساله سه‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1387 ساعت 10:08 ب.ظ http://www.10salentezar.blogfa.com

اول

:دی

ستاره سه‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1387 ساعت 10:14 ب.ظ

من میدونستم گرفتار درسایی هی نیمدم مثل این سعید رو اعصات راه برماخه من درکت می کنم.....
از این پستت به این نتیجه رسیدم که امشب تلویزون و کامپیوترم پرت کنم وسط کوچه ...اب گرمکنم از جا در میارم تا خونه یخ کنه
بلکه خونه ما هم اتفاقاتی بیفته و نسلم منقرض نشه

تو عقلت میرسه! درک داری!! این سعید اگه مثل تو بود که پسر نمیشد!!

نه حالاااا!!! باید بنویسم خوندن این پست برای متاهلین ممنوع میباشد!!!
داشتم آسیب شناسی میکردم جانم!!

[ بدون نام ] سه‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1387 ساعت 10:16 ب.ظ http://no-1.blogsky.com

سوم !

خسته نباشی!

عشق 10ساله(امیر) سه‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1387 ساعت 10:17 ب.ظ http://www.10salentezar.blogfa.com


وای وای وای چه فکرایی
من که مردم از خنده تا عکسها رو دیدم
مااااااااااشااله خدا زیادشون کنه . بالاخره باید تولید بالا باشه که چندتایی برای خانواده بمونه :)
باور کن همینه . ایران هم قدیما که این امکانات نبوده اگه دقت کنی تولید زیاد بوده .
ا خودت که نوشتی آخه من همینطور که میخونم نظر میدم فقط نگفتی که میرفتند زیر کرسی :)
والا من فکر کنم عقلشون به این چیزا نمیرسه
چند وقت نبودی ولی بازم با پستت کلی شاد شدم
مرسی گیلاس جان
انشااله امتحانا همش خوب بشه
شاد و خندون باشی

وای وای وای! شما هم مثل من بی جنبه بودی؟؟

اینا از تولید هم گذشتن!! دشتگاه کپی توی بدنشون کار گذاشتن!!

خندههههه!! سوتی بودااا!!

مگه زیر کرسی هم جواب میده؟؟؟؟
برم جزء تجربیات ثبتش کنم!! شاید یه روزی به درد بخوره!!


سلامت باشین و موفق

خانوم زیگزاگ سه‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1387 ساعت 10:19 ب.ظ http://Daily.30n.ir

من قربونه این مبحثه حیاتیه پسر خاله هات برم!!!!!
تو روحه این امتحانا که گیلاس رو از ما گرفته

همه ی انایی که به یه جا رسیدن از همین مباحث حیاتی شروع کردن!!!

واااای !! فقط ۱ دونه دیگه مونده!!! به زیپ بگو برام دعا کنه!! ( چشمک و همون قضیه که دعای زیپ جواب میده!!)

خانوم زیگزاگ سه‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1387 ساعت 10:26 ب.ظ

گیلاس دلارو داشتی؟؟!!! اومدم پیشت دیدم آپ کردی! بعد رفتم تو بلاگ خودم دیدم اومدی گفتی آپی وختی یه اوتوبوس سوار میشیم بایدم اینجوی باشه دیگه! خلاصه که آره داداچ! اینجوریاس

آره داداچ!! یعنی کلی حال کردم خودم هم!!!
اصلا زمان کامنت ها رو هم داری؟؟؟
علاوه بر تو، دلم با یه مشت آدم دیگه هم پیوند خورده!!

تو هنوزم با من سوار اتوبوس میشی؟؟؟ ... زیگی خوشحالم که توی این امتحانا من رو نمی شناسی!! انقدر به هم ریخته میرم بیرون کهخودم وقتی خودم رو توی آینه میبینم فرار میکنم!!

روشنک سه‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1387 ساعت 10:45 ب.ظ http://www.navayegaribane.blogfa.com

خلاصه این دوتا به چه نتیجه ای رسیدن گیلاسی؟:دی
پس چرا من امتحانام تموم شده و امروز انتخاب واحد ترم بعدو هم کردم؟:دی
درمورد مردم غزه هم وقتی می بینمشون فقط به وحشتناکی جنگ و روزگار بد ی که می گزرونن می افتم

نمیدونم بابا! یه جا اون بیشتر کرده تو! یه جا اون یکی بیشتر کرده تو!!

شما دانشگاهت خارجه احتمالا!! ما دهاتیا تا آخر دی امتحان داریم!!

سعید(یادگارهای یک درخت) سه‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1387 ساعت 10:48 ب.ظ http://www.derakht1.blogfa.com

منظورت از پی نوشت من بودم دیگه

عمرااااااا

[ بدون نام ] سه‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1387 ساعت 10:57 ب.ظ http://harjmarj.blogsky.com

عجب ...

به هر حال..

عشق ۱۰ ساله(مریم) سه‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1387 ساعت 11:18 ب.ظ http://10salentezar.com

استغفرا...
این حرفا چیه؟

شما شطرنجی بخون

عشق ۱۰ ساله(مریم) سه‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1387 ساعت 11:21 ب.ظ http://10salentezar.com

در ضمن آقا سعید منظورش از پی نوشت ما بودیم،شما به خودتون نگیرید

شما هم به خودتون نگیرین!!
پینوشتم جنبه تزئینی داشت!!

موسیو گلابی چهارشنبه 25 دی‌ماه سال 1387 ساعت 01:51 ب.ظ http://golabi-life.persianblog.ir

1. عکسها باز نشد، تصورشون کردم!!
2. ورشوچی اسم یک بازیگره که زمان انقلاب تقریبا 60 سالش بوده!!
3. رومن رولان با رومن گاری فرق داره! رومن رولان نویسنده کتابهاییه مثل جان شیفته و ژان کریستف ... البته اون هم در نویسندگی دستش به کم نمی رفته و کتابهاش معمولا چند جلدی هستن! اما وقتی می خونی دلت نمیاد بذاری کتابش رو کنار ... البته اگه اهل مطالعه باشی ها!
4. نمی دونم فید رو که گذاشتم چی شده! کجاش به هم ریخته؟! آخه هیچ کس دیگه غیر از تو نگفته که خرابه!
5. راستی این پسرخاله های تو کار دیگه ای ندارن که در مورد اینکه کی بیشتر میکنه تو با هم دعوا می کنن؟! باز حالا اگه بحث تو کردن از اون لحاظ بود یک کم قابل بحث بود اما تو کردن از این لحاظ و توتی و روبینیو آخه دیگه دعوا داره؟!!

۱- مشکل از خودته!! عکسا درسته!
۲- آهان! به سن و سال من قد نمیده!
۳- من حوصله ی خوندن این کتاب زیادا رو ندارم! خیلی کتاب میخونما! ولی دوست دارم کتابی که می خونم زود تموم بشه! حوصله ام سر میره!!
۴- کلا منوی سمت چپ برای من به هم ریخته بود!! همه چی تو هم رفته بود!! شاید به ورژنه اکسپلورر مربوط بشه که بقیه هیچی نگفتن!
۵- نه دیگه!! خدا از دهنت بشنوه! اینا کار دیگه ندارن! همه اش دارن سر این چیزا با هم دعوا میکنن!!

کودک دو ساله چهارشنبه 25 دی‌ماه سال 1387 ساعت 02:02 ب.ظ http://koodake2sale.blogsky.com

حالا واقعا کی بیشتر کرده تو آیا؟:دی
آره ها...هر کدومشون یه سیصد چارصد تایی بچه دارن...:دی
اگه خاستی بازم برو ما کرکره مغازرو بالا نگه میداریم....:دی
هام هام!

من هنوز نتونستم اندازه بگیرم!!
خدا زیاد کنه! ما که بخیل نیستیم!
به شما نمیشه اعتماد کرد!!!

باران چهارشنبه 25 دی‌ماه سال 1387 ساعت 02:06 ب.ظ http://baran.special.ir/

چرا اینجا یه شکلک درست و حسابی نداره؟
می خواستم از خنده غش کردن رو بزنم ولی متاسفانه پیدا نشد...
جالب بود
راستی
سلام
!

خب باید قلم خواننده هم کمی فعال بشه در بیان احساسات!! همه چی رو که نمیشه اینجا گذاشت!
خنده
سلام

خانومی چهارشنبه 25 دی‌ماه سال 1387 ساعت 11:00 ب.ظ http://khoneye-ma.blogfa.com

:))))) واااااااااااای از دست اینا خیلی باحال بود :)))
شما مگه نرفتین خونه خودتون هنوز:)) لنگر انداختین اونجا ها:))
دلم تنگ شده بود بابا کی امتحانات تموم میشه پس :*
مامان بزرگتم راس میگه دیگه :)) الانم نگا بکنی می بینی مناطق سردسیر کشور زاد و ولدشون بیشتره :)) واسه همون مسائل آره و اینا :دی

خونه ما تموم شده! ولی به قول تو لنگرمون گیر کرده!! تا آخره امتحانات گفتیم صبر کنیم که ما دچار تحول ناگهانی نشیم و درسمون رو خراب کنیم!! میدونی که!!
۱ دونه دیگه مونده!
جدی بیشتره؟؟ من شنیده بودم مناطق گرمسیر بیشتره!!

امیر پنج‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1387 ساعت 07:59 ق.ظ

گیلاس جان شما هم خبر نداری
خیلی مردها حتی قبل از ازدواج هم با وجود نامزدشون همین کاره هستند تازه مردها که فقط نه خانمها هم همینطور .
ولی باید دید ما کجا بزرگ شدیم .

اون آدمی از اول نامزدی نامردیشو نشون میده که هیچ!! دستش درد نکنه که از همون اول تکلیف طر ف مقابلش رو مشخص میکنه!! حداقل موضعش معلومه و آدم میدونه که نباید بهش اعتماد داشته باشه!!

من حرفم سر اون دسته ایه که تا قبل از ازدواج دم از وفاداری میزنن!!
باور کن خیلیها رو دیدم که تا قبل ازدواج زنی به جز زن خودشون رو حتی نگاه هم نمیکردن! ولی بعد از ازدواج یه لغزش باعث شده که همه چی یادشون بره!! اینکه میگم الان حرفه و باید تا چند ساله دیگه در عمل ثابت کنی منظورم همینه!! البته بازم میگم که قصد جسارت نداشتم و در مورد شخص تو این چیزا رو نمیگم!! تو کلی صحبت کرده بودی و من کلی جواب دادم!!

سعید(یادگارهای یک درخت) پنج‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1387 ساعت 08:59 ق.ظ http://www.derakht1.blogfa.com

کلی دلم شکست از جوابت
من می رم خرپشتمون گریه کنم

جدی داری میگی که دلت شکست؟؟
اگه جدیه بیام دلت رو به هم بچسبونم!!
اگه شوخیه هم برم یه فکری برای خودم بکنم که انقدر مسائل رو جدی نگیرم!!

کویزیات پنج‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1387 ساعت 10:46 ق.ظ http://sere.persianblog.ir

من هیچ فکر بدی نکردم ! ولی مونده بودم آخه ممکنه چی بوده باشه که پسرخاله هات اونجوری گفتیده باشند!
ایشالله امتحانها تا ابنجاش خوب شده باشه بقیه اش هم خوب بشه

ولی من هم فکر بد کردم و هم مونده بودم ممکنه چی بوده باشه!!!

خدا عالم است!! امیدوارم خوب بشه!!

خانوم زیگزاگ پنج‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1387 ساعت 01:13 ب.ظ http://Daily.30n.ir

ماله من سه تا دیگش مونده!!!! چشم! فک کنم دیگه زیپ به درس خودند نرسه!!! فقط بست باید بشینه واسه منو تو دعا کنه راستی گیلی جون آره دیگه!!! توقع که نداشتی تو جیک ثانیه تمام اون فجایای ظاهری رو از بین ببرم و سانتال مانتال جلو زیپ ظاهر شم؟!!! تازه بعد از آشتی اولین حرفی که بهم زد این بود که شلوارتو بکش رو سرت دیگه!!!!

امیدوارم تو هم امتحانات رو خوب بدی!!
خندههههههههه... خب در اتاق رو قفل میکردی که زود نیاد تو!! وقتت بیشتر میشد و میتونستی حداقل لباست رو عوض کنی :دی
وای خدا باتصور اون صحنه غششششششششش کردم از حنده

آقای خط پنج‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1387 ساعت 05:58 ب.ظ http://mr8mrs.persianblog.ir

یعنی اینقدر مهم بوده که هم دیگرو اینجوری آشولاش کردن.
در مورد غزه هم.. مادر بزرگت راس می گه، یاد داستانی از معلم دوم دبیرستانم افتادم...
اون رابطه ایی رو بین یک روستا و سوت قطاری که هر روز صبح ساعت 5 از اونجا رد می شد کشف کرده بود که خیلی ظریف و دقیق بود.

بچه هستن دیگه!! براشون مهمه!!
خب داستانش رو تعریف کن!!
فک کنم قبلا شنیدم ولی یادم نیست!

داداش کوچیکه پنج‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1387 ساعت 06:39 ب.ظ

ما ی عادت نه چندان معقول داریم که هر نوبه گذرمون به ی کوچه باغ بیفته و تیفارنوشته هاش به چشِمون نو بیاد، اگه فرصت بیکاریمون راه بده، از پای تیفار تا پنت هاوس نوشته هاشُ آجر به آجر می خونیم و حدّ بضاعت پاش ی ردّی می ذاریم که "اومدیم و اینا"...حالا اگه خون تو رگ بیکاری شوما هم گوله شده بشین پای تیفار و ماحصلشُ بوخون آبجی:

خدا خیرت بده!!
شما همه جا اینجوری نشون میدی که اومدی و اینا؟؟؟
هم عصب های دست خودت از کار میفته ( از بس تایپ میکنی!) هم عصب های دست اون بدبختی که مثل من جوابت رو میده!!

داداش کوچیکه پنج‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1387 ساعت 06:39 ب.ظ

"کوچولو"...چه جنمی داری بچه ملّتُ دم پرِت می شونی آبجی!...اگه می گفت "شیر می خوام" چیکار می کردی؟...نه دیگه...عاقل بایس هر چیزیُ یحتمل بزنه
"مادر بزرگ"...خوبته که مادربزرگته...ما که مادر و خاله و خاله زاده و هفت تیر و ترکمون زدن تو گوش هر چی حکیم باشیه...خودشون حکیم خودشونن...اونم نه به نسخهء دکتر دارویی و نه دکترعلفی...فقط استراحت مطلق! اینقد که سرطان هم کمرش بشکنه...عذابن...نه؟
"خاطره"...از این "حسین آقا" و "اکبر آقا"ی شوما، ما "اسماعیل آقا"شونُ داشتیم که عرفاً خیاط محل بود ولی شرعاً آدامس فروش بود!!...ما هم که خراب معرفت، صبح به صبح می ریختیم تو خیاطی اسمال آقا و سلامی به بوی شکمبارگی و اسمال آقا هم می دونس که این سلام براش ی بسته آدامس موزی می سلفه و می سلفیدش با ی لبخند همیشه مهربون...یادش خوشه...خودش هم خوش باشه!...با حسین آقاتون محشور شه ان شاء الله تعالی...خوندن خاطرهء داداش سعیدمون دیگه بیرون از فرصت و همّتمون بود...ختم عریضه اینکه: روبالشی اونیه که می کشن رو تخت...به آبجیت بوگو! نذا به سنّ تو رسید هنو بین ملحفه و پیژاما فسفر مغزشُ ستم بده

من حس هم نوع دوستیم به همه ی خواسم غلبه میکنه!!

خندهههههههه... اول خوندم که : از استراحت سرطان کمر بگیرن! بعد درستش رو متوجه شدم!!

یعنی شما مجانی آدامس میگرفتین یا کناره خیاطی آدامس فروشی هم داشت؟؟


وااای چه چیزای سختی از آدم میخوایا!! پیژامه دیگه کدومش بود؟؟

داداش کوچیکه پنج‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1387 ساعت 06:39 ب.ظ

"دنیای کوچک"...خداوندگار بیامرزادش!...متین نه آ...زهرا خانوم!...فاتحه ای فوتیدیم در صندوقتان، ارسال به مقصد با خودتون...
"نظریات فیلسوفانه"...اون مبحث شکستن ناخن گمونم سر انگشت دخترای ترشیده رُ از ریخت بندازه با این نظریه هات...در خصوص متین بودن دوست شما، یا پسر بودن متین یا متین بودن دختر، با استناد به "دنیای کوچک شما"، علم استنتاج می گه: هیچ پسری حاضر نیست فرصت با دخترها بودن را هم به تحصیل علم بپردازد و اساساً اطعام با کتب درسی کاری دخترانه است=< متین دختر است...علم استدلال می گه: هیچ پسری حاضر نیست حتی در تنها فرصت دست داده برای با دخترها بودن هم فرصت خوردن را از دست بدهد=< متین پسر است...علم استفهام می گه: متین نامی هموسکسوآل است که می تواند دختر باشد یا پسر...دوست دختر شما هم می تواند هم دختر باشد هم پسر...خواهر خواهر دوست شما که همان دوست شماست هم می تواند هم دختر باشد هم (؟)...خواهر دوست شما هم دو به چهارش سه بر یک، پنج تا اونجا، به هفتش در=< تفهیم شدیم که دوست شما "متین" است
"این پست غرغری بیش نیست"...برای ی کارآگاه کارکشته حتی غرغر شوما هم می تونه سرنخ بده...طی تحقیقات به عمل آمده هوش خود را اینگونه به رُختان می کشیم که "متین" مورد نظر شوما "خانم" است...حالا فقط مونده اینکه "گیلاس" دختره یا پسره (؟)

خدا بیامرزش! باعث شدی یه فاتحه دیگه هم براش بخونم


غشششششششش... در مورد دخترای ترشیده و این راهکار چیزی به ذهنم نرسیده بود!!!

با استناد به تمام دلایلت بار دیگر در مورد جنسیت متین، گوگیجه گرفتم!!

واقعا سوالهدیگه ای که ذهنم رو مغشوش کرده اینه! آیا گیلاس دختره یا پسر؟؟

داداش کوچیکه پنج‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1387 ساعت 06:40 ب.ظ

"فشار درس"...این توتی و روبینیو به ما که تا دسته کردن تو (شعف و شادمانی را عارضم)...با همون دیالوگ اوّل ی هوا خاطره از خاله زاده های خودمون (بعض خاله زاده های شما نباشن) به مخیله مون خطورید و بسی مشعوووووف شدیم و خندیدیم...و اما بعد: ماشاء الله تعالی، این کارخونهء قدیمیا هم (به توصیف مادربزرگ مکرّمتون) چه خط تولید پر سرعتی داشته آ (ی شب تا صبح ی بغل بچه) جلّ الخالق!...باز خوب دووم آوردن زیر پتو، بغل به بغل، که در طولای عمر عشقولانه شون بیشتر از ده دووازده تا پس ننداختن...ما دو واحد تنظیم می خونیم، با این دخترای فوفول و سوسول امروزی هم که 9 ماه خط تولیدشون تاخیر داره، باز نسبت بگیریم، خونواده مون خلافی داره...

شما اگه خیلی نگرانی میتونی یه مدت توی یه روستای دور افتاده یا حتی فلسطین زندگی کنی تا از نعمت و تفریحه هر صبح یه بچه بهره مند بشی!!

داداش کوچیکه پنج‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1387 ساعت 06:40 ب.ظ http://www.arizehnevis.blogfa.com

مخلص عرایض: خیلی با نوشته هات صفا کردیم و حالی به حولمون داد و اینا...ای ول!...خاصّه با اون "نظریات فیلسوفانه" تون که هم ایده ش ای ول خور داشت، هم نظریاتتون، هم مکتوباتتون (به زعم ما البت)…3 تا ای ول!...نمدونم چرا ردّ و نشون شوما تو آمار وبلاگای برتر طنز Blogfa نبود...هوش و زکاوتم یاری کنه گمونم چون شوما از بر و بچه های محلهء Blogsky یی...فقط جسارتاً عارضم که اگه سر در این کوچه باغ، ی تاپالوی خوش لعاب هم پرچم کنی، ورودی قالب وبلاگت هم از این تریپ عریونی در میاد آبجی!...تا نظر صاحابش چی باشه؛ ما که رهگذریم...
ختم عرایض: ی "ای ول" اون سطر اول داشتی که 2500 واسه ت می زنم، 3 تا سطر باقیش که چهار به دو ده بر یک سه با پنجش هفتا و شیش تا هم اینجا می کنه به عبارتی 10000 که چون شومایی گِردش می کنیم سر جمع دووازده تا برات می سلفه...
عمرت مستدام! ایام به کام! غمت در لگام و خوشت مادام!...یحتمل بازم بیام!

خوش باشی آبجی!

یا علی

شما لطف داری داداش!!

توی وبلاگ خودت هم گفتم ! که منظورت رو از اینکه گفتی سر در کوچه باغ یه تابلو خوش رنگ بزنم تا از عریانی در بیاد، نفهمیدم!!!

خوشحالم کردی
شاد باشی و موفق

BHB جمعه 27 دی‌ماه سال 1387 ساعت 09:57 ق.ظ http://bhb.blogfa.com

سلام.
وبلاگ رو دیدم. خوبه اما جالب تر از این هم می تونه باشه.
از والاگ ما هم بازدید کن :
bhb.blogfa.com

امیر جمعه 27 دی‌ماه سال 1387 ساعت 12:22 ب.ظ

ما مردها همه مثل هم هستیم .
حسابی چشمتون رو باز کنید که ! البته نمیشه که ما مردها همه مثل همیم و حتما بدیم ولی شما خانمها همه فرشته اید و خدا شما رو میشناسه .
یه چیز دیگه میگم که بدونید .
چه پسرها و چه دخترها اگه قبل ازدواج دوستای زیادی داشته باشند از نوع جنس مخالف بعد از ازدواج هم نمیتوانند این عادت رو کنار بذارند و با یک یار طی کنند .
اون عینک بدبینی رو هم یکم کنار بزنید . بهتره
و حرف أخر
خیلی از آقایون که خارج خانه عشقی پیدا میکنند دلیلش اینه که تو خونه آرامش ندارند و کمبود پیدا میکنند . دوستی دارم که هرجوری شده میخواد کارش رو بیشتر کنه تا زمان کمتری رو پیش همسرش سپری کنه . وقتی خونه میشه جایی برای اعصاب خردی و همش دعوا و .... اگه جای دیگه آرامشی رو احساس کنند حتما به اون طرف میرند .

من نگفتم شم مرداا بد هستین!! اگه اینجوری برداشت شده معذرت میخوام!
بقیه حرفات رو خیلی قبول دارم! مخصوصا اینکه اگه مردی توی خونه احساس عشق و آرامش و ارضا شدن ( البته روحی و جسمی!) نداشته باشه بیرون از خونه دنبالش میره!!
در اینجور مواقع هم مقصر زن هست! ولی واقعا هستند مردایی که خوشیه زیاد هواییشون میکنه و با وجود اینکه همه ی اینا مهیا هست ولی بازم سر و گوششون میجنبه!!
در مورد این دوست و اینا هم باید بگم بعضیقزست از جندو بعد یهو ترک عادت میکنن!‌( البته من زیاد به چشم خودم ندیدم و هیچ جوری نمیتونم به این دسته اعتماد کنم!) ولی بعضی ها هم هستن که قبل از ازدواج دوست داشتن که دوست های زیادی از جنس مخالف داشته باشن ولی مجالش پیش نیومده!! یا کیس مناسب پیدا نشده! یا کسی تحویلشون نگرفته ! یا با مخالفت خانواده مواجه بودن!! اونوقت اگه بعد از ازدواج مجالش پیش بیاد همچنان دلشون شیطنت های تجرد رو میخواد!! براشون دوستی با طرف مقابل یه عقده شده!!

البته در تمام اینا همون بحث تعهد مطرحه!! که اگه کسی به همسرش متعهد باشه تحت هیچ شرایطی دنبال کس دیگه نمیره!! حتی اگه ازش ناراضی باشه ولی خیانت رو انتخاب نمیکنه!!

خودم جمعه 27 دی‌ماه سال 1387 ساعت 02:11 ب.ظ http://www.ruzhaye-khakestari.blogfa.com

سلام.از وبلاگ برفی این جارو پیدا کردم و نصف مطالبتو خوندم! و خلاصه اینکه لینکتان نمودیم! خواستی به وبه منم بیا.مطالبتو دوست می دارم!

اومدم پیشت و لینکت کردم

برفی جمعه 27 دی‌ماه سال 1387 ساعت 03:38 ب.ظ

گیلاسی میدونی چیه اولا که فکر کنم من بیشتر از تونی و روبینیو میتونم بکنم تو :::::::::::)
بعدشم اون عکس پست غرغروت منو تا عرش برد دختر...فکر دل مارو هم بکن وقتی این عکسای خوشمزه رو میذاری ::)

جدی؟؟ تقلب که توی کارت نیست؟؟

اگه پست رو میخوندی دیگه اونجور نمی رفتی به عرش! گفتم که چه آشغالی بود! ما هم گول ظاهرش رو خوردیم!

خودم جمعه 27 دی‌ماه سال 1387 ساعت 11:06 ب.ظ http://www.ruzhaye-khakestari.blogfa.com

همه ی وبلاگت رو خوندم! چشمانمان درآمد!

خود آزاری داری کلا!!
مجبور نبودی یک جا بخونیا!!

فرح ناز شنبه 28 دی‌ماه سال 1387 ساعت 09:35 ق.ظ http://www.mordadigirl.blogfa.com

سلام.
خیلی با حال بود.ولی یه چیزی که هست اینکه اصلا به نظر من مقداری که می ره تو مهم نیست مهم نوع فرو کردنه.

خب قسمتی از بحثشون هم به نوع فروکردن مرتبط بود!!

فرح ناز شنبه 28 دی‌ماه سال 1387 ساعت 09:36 ق.ظ http://www.mordadigirl.blogfa.com

لینکتون کردم

چشمک

باران شنبه 28 دی‌ماه سال 1387 ساعت 12:38 ب.ظ http://baran.special.ir

سلام
تو هم که آره... (آره از نوع فضول بودن)
من اصلا با حرفت موافق نیستم
یعنی چی کار غیرعادی باعث فضولی دیگران میشه؟
کسی که فضول باشه نسبت به همه چی فضوله
در ضمن گیلاس جان من اگر دوست دارم یه کاری بکنم که فقط به خودم مربوطه به دیگران چه ربطی داره که بخوام جواب پس بدم؟
تازه من که نمی تونم به کسی که دیدش و درکش تا نوک بینیشم نمی رسه توضیح بدم یا کسی که دو ماهه باهاش آشنا شدم بشینم براش درر مورد مهم ترین بخش زندگیم حرف بزنم که...

سلام
چسمک
خب در مورد بعضی چیزا استثناست! ولی کلا گاهی آدم یه کاری میکنه که سوال برانگیزه!! بعد دلش نمی خواد ازش سوال بشه!!
مثلا اگه تو یکی رو ببینی که با دست توی خیابون راه میره، برال جای تعجب نیست؟؟ دلت نمی خواد بدونی که جریان چیه؟؟
من که نمی تونم در اینجور زمینه ها فوضولی نکنم!!

البته با اینم موافقم که هر حرفی رو نباید به هر کسی زد!!

☜♡☞ شنبه 28 دی‌ماه سال 1387 ساعت 01:06 ب.ظ http://webdesignhacks.com

سلام خوبه که اینجوری هستی . خوبه .

خوب شد گفتیا!!

افشین معتدل (ریتالین) شنبه 28 دی‌ماه سال 1387 ساعت 03:18 ب.ظ http://rishabi.blogfa.com

سلام
چه اسمه قشنگی داری

مرسی از حضورت
من شما رو لینک کردم.

سلام
مرسی از لطفت

سعید(یادگارهای یک درخت) شنبه 28 دی‌ماه سال 1387 ساعت 10:51 ب.ظ

تو انگار قضیه اون تیکه تو کامنتم رو نگرفتی
متوجه نشدی گفتم میخوام برم کجا گریه کنمjavascript:void(0);

نوچ نگرفتم!! هنوز هم نفهمیدم!!

برفی یکشنبه 29 دی‌ماه سال 1387 ساعت 11:06 ق.ظ

نه نخوندم پست رو فقط اومدم کامنت بذارم عکسشو دیدم :::)

آخییی
نوش جونت

برفی یکشنبه 29 دی‌ماه سال 1387 ساعت 11:10 ق.ظ

الان خوندم پست رو..همون تیراژه ی تو پونک رو میگی؟ اون که اسمش قهوه دونه هست؟ یا یه جا دیگه؟

من تا حالا فکر میکردم ساکن مشهد هستی چرا؟
اما تیرامیسو... این قنادی نان دسر تیرامیسوش حرف نداره!

بستنی تیرامیسوی کاله هم سو!

همون که طبقه ی همکف تیراژه هست. نمی دونم اسمش چیه! همون که یه مدت بسته بودنش!!

نمیدونم چرا! شاید لهجه مشهدی دارم!! آره؟؟

کجاست این قنادی که میگی؟؟
من کاله تیرامیسو ندیدم!!

عشق 10ساله(امیر) یکشنبه 29 دی‌ماه سال 1387 ساعت 09:43 ب.ظ http://www.10salentezar.blogfa.com

سلام گیلاس جون
مرسی از نظر خوشگلت ، خوشحالمون کردید
این نظر لطف شماست
شما خودتون مهربون و با احساسید که خوب دیدید.
شاد و خندون باشی

سلام
خواهش میکنم
خودتون شاد باشین

آ * ن * ت * ی * گ * و * ن * ه دوشنبه 30 دی‌ماه سال 1387 ساعت 12:41 ب.ظ http://havinjoooooooori.persianblog.ir/

والا این دیالوگی که تو شنیدی رو اگه من میشنیدم اینقدر که تو طاقت آوردی نمیتونستم طاقت بیارم !!! نه اینکه فوضول باشم هاااااا .... نه !!!! ولی سر سه سوت خودم رو میروسوندم تو اون اتاق فقط صرفا برای جدا کردن دو تا جوون مردم که همدیگه رو نکشن !!! باز هم تکرار میکنم اصلا هم قصدم سر در آوردن از کارشون نیست !!! باور کن !!!

بله! مشخصه!!
بنده اصولا طبق تجربه ای که دارم اگر ۲ نفر در حال دعوا باشن اصلا پا پیش نمیذارم! چون بیشتر از جفتشون کتک میخورم!!
اصلا هم فوضول نیستیاااا

سعید(یادگارهای یک درخت) دوشنبه 30 دی‌ماه سال 1387 ساعت 01:31 ب.ظ http://www.derakht1.blogfa.com

کاری نداشتم داشتم از اینجا رد می شدم یدونه از کاغذام افتاد خم شدم ورش دارم

مگه مرض داری که مزاحم میشی؟؟

امید یگانه (بستنی داغ) دوشنبه 30 دی‌ماه سال 1387 ساعت 06:43 ب.ظ

سلام گیلاس جان
بالاخره معلوم شد کی بیشتر میکنه تو!!!!!!!؟؟؟
فکر کنم مردم غزه از همه بیشتر....

ایووول
۳ امتیاز مثبت بابت این منفی نگاه کردن شما!!

زیر نور ماه دوشنبه 30 دی‌ماه سال 1387 ساعت 07:55 ب.ظ http://lemonrose.blogfa.com

اواااااااا
پست ایکس ایگرگی در اوج امتحانات!!

ای گیلاس شیطووووووووون!!

دقیقا خوب اومدی! اثرات امتحاناس!!

[ بدون نام ] دوشنبه 30 دی‌ماه سال 1387 ساعت 08:49 ب.ظ http://www.viv.blogfa.com

دلم برات تنگ شده افغانی

:))‌! شما هنوز اونجایین ؟:))

با این حرفت مجبور شدم خودمون رو جمع کنم!!

سعید(یادگارهای یک درخت) سه‌شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 01:47 ب.ظ

هیسسسس

عشق ۱۰ ساله(مریم) سه‌شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 11:52 ب.ظ http://10salentezar.com

خیلی با حال بوددددددد
مردم از خنده

چشمک

Reyshop چهارشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 01:00 ب.ظ http://www.reyshop.ir

سلام
بـزرگتـریـــن و جــامـع تـریــن فـروشــگاه ایـنتــرنتــی ایــران
بـا بـیش از 1000 عنـوان از محصـولات بـرتـر و مختـلف
 همراه با گارانتی تعویض و ارائه بهترین کیفیت
از فروشگاه اینترنتی ما دیدن فرمائید

http://www.Reyshop.ir
http://www.Reyshop.com

خرس قهوه ای پنج‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 07:38 ب.ظ

تو فوق العاده ای =)))))))))))))))))))))))))))))

خودتییی

مژگان پنج‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 08:35 ب.ظ http://ninijon.persianblog.ir

حالا کی بیشتر می کنه تو؟...ای بابا ما هر کی رو لینکیندیم اونم دیر به دیر اپ کرد.. من از نوشته هاتون خوشم میادبیشتر مارو مستفیض کنید ...راستی اون ایمیلم که کار با گوگل ریدر بود به دردتون خورد؟

شرمنده
درگیر بودم
سعی میکنم زودتر آپ کنم

نرسیدم هنوز با گوگل ریدر کار کنم

پانیـذ جمعه 4 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 10:34 ب.ظ http://www.panizz.blogfa.com

سلام عزیزم ...
خوبی ؟؟ چقد دلم تنگ شده بود برات ...
هستم از این به بعد

سلام
خوشحالم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد