۳۰ نما!!

بــــــــــله!!

والا دیروز دلمون باز برای دوستان تنگ شد و گفتیم بریم یه جای خــــــــــــــــوب!  و ناگهان سر از سینما اریکه در آرودیم و ناهار هم در جوار مرغ سوخاری البیک بودیم! در وصف تازگی و جدیدی این محیط همین قدر عرض کنم که  هرجا ما قرار سینما میذاریم آخرش به اریکه ختم میشه! توی این یک سال اخیر فک کنم هرچی فیلم توی این مجموعه اکران شده دوستان من  دست جمعی  سر از اینجا در آوردن!( البته خدا رو شکر یه چند تا قرار من غیبت داشتم وگرنه ظرفیت مزاجیم تا همین جاشم تکمیل شده!!)

هر چی بالا پایین کردیم و این محیا خودشو به در و دیوار و جدول های کنار آسفالت کوبید که یه جای دیگه مثلا سینما فرهنگ بریم یا حداقل ناهار یه جای دیگه غیر از البیک بخوریم ولی گویا مرغ یه پا داشت!!

اس ام اس  حاوی خبر ،سند تو آل شده بود و از اینکه دوستامون انقدر پایه هستن بسی خرسندیم! از ۶۰ نفر ۱۱ نفر تشریفشون رو  آورده بودن!

من که از صبح هنوز مغزم در تعطیلات به سر میبرد! با هانیه میدون صنعت سوار تاکسی شدیم و گفتیم میخوایم بریم اریکه! همینجور که سوار بودیم دیدیم آقاهه از جلو اریکه رد شد. بعد ما با کمی تفکر  دو تایی به این نتیجه رسیدیم که ما که گفته بودیم اریکه! لابد میخواد دور بزنه و اصلا به روی مبارک نیاوردیم که جناب تاکسی ما رو همین کنارا بغل کن!

بعد  دو برابر اون مسیری که اومده بودیم از اریکه دور شدیم! آقاهه دید هنوز ما نشستیم! فرمودند: شما احیانا پیاده نمیشین؟؟؟!!  ما فرمودیم: ما اریکه میخواستیم پیاده بشیم. شما نگه نداشتین ما هم  هیچی نگفتیم! فک کردیم میخواین اونور خیابون نگه دارین! و اینجا بود که آقاهه با قفل فرمونش دندوناشو تیز کرد و  ما رو  از ماشین شوتید بیرون!!! اصلا هم عصبانی نبود!!! اون همه راه رو هم پیاده هلک و هلک گز کردیم!

تا وارد مجموعه شدیم این طاهره مثل جن زده ها پرید توی صورتمون و چند لحظه بعد از سکته ناقصی که کردیم یه سره رفتیم توی رستوران نشستیم تا همه بیان! تقریبا ساعت ۱۲ اول محیا رو فرستادیم بره  برای ساعت ۲ بلیط بگیره! هنوز نرفته برگشت گفت: دم باجه  یه صف طـــــــــــولانی بود! خانمه هم به نفر اول صف گفت بلیط فقط برای ساعت ۱۱ شب داریم!( با صدای تو دماغی از پشت باجه!) منم اومدم!  

الهام: این محیا کار بلد نیست! اصلا کی اینو فرستاد؟! خودم الان میرم بلیط میگیرم میام!!

یه دقیقه بعد الهام اومده میگه توی صف ۱ نفر بیشتر نبود! اون صف طولانی مال تئاتر بوده! ولی بلیط برای ساعت ۱۱ شب داشتن!خلاصه الهام هم دست از پا درازتر ( البته یه مقدار کوتاهتر از محیا!) برگشت و منتظر ماندیم رزروی ها نیایند و یک اتوبوس ۱۱ نفره چپ کنه و ما حالشو ببریم!

ساعت ۱:۴۵ هدی مثل خانم های متشخص رفت و خیلی سریع  ۱۱ تا بلیط گرفت اومد! در پوست خود نمیگنجیدیم که ایول خدا جون!  اتوبوس رو به خیر ما چپ کردی که این جمع بدبخت بیچاره حالشون گرفته نشه!! بعد رفتیم توی سالن میبینیم  نصف سالن خالیه و اینا فقط بلدن برای ملت  افه لنگه کفش بیان!!! تـــــف!

انقدر از خودمون خوشـــــــم میاد!! اصولا  خیلی با جنبه فیلم میبینیم! مثلا فیلم خنده دار میریم: کل ردیفی که ما نشستیم از خنده پخش زمین میشه و یه ردیف خالی میشه!

فیلم گریه دار میریم: کل بر بچز ما انقدر میخندن که سایرین قصد دارن خرخره هامون رو بجون!

فیلم بیخود و لگن میریم: انقدر میخندیم که حالشو میبریم و بقیه به خودشون شک کنن که هیچی از فیلم نفهمیدن!

فیلم عشقولانه میریم: همه سینما ساکته و ما همچنان هرهر میخندیم !

 این مجنون لیلی خیلی مزخرف بود و  هیچی نداشت ولی هممون انقدر خندیدیم دلدرد گرفتیم!!

هیچی دیگه! ناهار رو هم که قبلش توی همون البیک، مرغ به بدن زدیم و بعدش بای بای!

حالا من صبح زود کله سحر ساعت ۱۰ صبحانه کامل نوش جون کرده بودم! ساعت ۱۲ونیم یه چیکن  و سیب زمینی سرخ کرده به داخل معده فرستاده بودم! توی سینما چیپس خورده بودم! رسیدم خونه  عصرونه کیک و شیر کاکائو میل فرمودم تازه شب هم مهمونی خونه عموم دعوت بودیم!!  این عمو جونم هم انگار چشم بصیرت داشت و میدونست من دلم چی خواسته!! خلاصه اونجا هم تا تونستم  فسنجون و سالاد ماکارونی و آلبالو پلو و سالاد اندونزی و ماست موسیر و مرغ و اینا خوردم  بعد شام هم میوه و شیرینی و چای و شکلات و آجیل و...  وای خدا چقدر چیز خوردم! بیخود نبود که  نفسم دیگه بالا نمیومد! فقط خدا رو شکر عمو جونم وضعیتم رو درک کرد گفت: گیلاسی جان خودتو خفه نکن عمو جون! بقیش رو به خدا میدم ببری خونه ! و اینگونه بود که از مرگ حتمی نجات پیدا کردم!!

اینجاش نوشت: اوه اوه داشت یادم میرفت که بگم! اونجا که نشسته بودیم چند تا میز اونورتر علیرضا دبیر با کت و شلوار مشکی و اتو کشیده نشسته بود! اولش تنها بود بعدش شدن ۳تا! اون ۲ تا هم کت و شلوار مشکی پوشیده بودن! خیلی حال کردم که هیچ کس تحویلش نمیگرفت. اونوقت این الهام با بلند ترین صدایی که میتونست داد زد: علیرضا دبیر ( اینجا کل آدمایی که داشتن غذا میخوردن برگشتن ما به سمت میز ما!! آبرو برامون نذاشت!!) این علیرضا دبیر نشسته اینجا جلسه شورای شهر تشکیل داده! بعد چنگالش رو کرده توی چشم میز پشتیمون که چند تا خانوم نشسته بودن و میگه اینا هم هیئت دولتند!!!

 همین دیگه! همش که نمیشه از آبرو داریمون بگم!!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

چندروز پیش مامانم پشت فرمون بوده و داشته راه خودشو میرفته. یه دفعه یه خانمه دنبال ماشین میدوه و دست تکون میده و میپره جلو ماشین که مامانم نگه داره. مامان گیلاسی شیشه رو میکشه پایین میگه بله؟ چیه خانم؟ سر آوردی؟؟!!

 خانمه هم میگه: نه جانم! میخوام دختر ببرم!... همین جور که داشتیم میرفتین من از شما خیلی خوشم اومد! تو رو خدا دختر نداری؟؟!! یه پسر دارم خوشگل! خوشتیپ! قد بلند! خوش هیکل! فوق لیسانس کوفت داره! پولدار! خونه و ماشین و همه چی داره! ما خیلی خانواده خوبی هستیم! پسرم هم هرچی ازش بگم کم گفتم! ۲ تا بچه هم بیشتر ندارم!‌این پسر اولمه! ۳۰ سالشه! دختر بین ۲۰ تا ۲۴ سال میخوام!  فول آپشن! سراغ ندارین؟؟

مامان گیلاس:  آهان! من دخترم کوچیکه!

خانمه: واای چه بد! آخه میدونین این پسر من هر دختری رو نمیپسنده! الان من شما رو خیلی پسندیدم! فک کن ببین اطرافیانت دختر ندارن؟؟!! این شماره تلفن و آدرس منه! بیاین تحقیق کنین خودتون میفهمین چقدر آدمای خوبی هستیم! فعلا خدافظ

مامان گیلاس:آره خیـــــلی بد!!! از نوع خواستگاری کردنتون کاملا  مشخصه که پسرتون هر دختری رو نمیپسنده!! البته شانس آوردین هر دختری رو نمیپسنده!!! ( دیگه بقیش رو توی دلش گفت: وگرنه  قالیچه مینداختین و میشستین لب جوب با قلاب ماهیگیری دختر از توش صید میکردین!!)

 

نظرات 36 + ارسال نظر
مرجان جمعه 16 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 08:22 ب.ظ http://dayy.blogsky.com

کوفتت بشه سینما و اون مرغ سوخاری

گیلاس اون زنه کلاهبرداره جونه تو ! یعنی منو گیگیلی به این نتیجه رسیدیم

چشمت در بیاد حسووود شیکمووو

نکنه از دار و دسته باند شماست؟؟!! آخ جوون شناسایی شد!!

اربابیران شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:09 ق.ظ

سلام علیکم و رحمه الله و برکاته

بسم الله الرحمن الرحیم. قال رسول الله النکاح سنتی....
وکیلم بنده؟

خوب بله رو میگفتی! بیچاره پسره! حتما از بی زنی کپک زده بوده! تو هم که این مدت ترشی انداختنت. و سرکه تو میتونست کپک اون پسره رو برطرف کنه! به خدا ثواب داره ها... جون گیلاسی دلشو نشکن!

دیگه اینکه من مرغ سوخاری دوس دارم. پس جام خالی

دیگه اینکه من از این شکلکا خوشم اومده

دیگه اینکه همین

خدافظ

و علیکم السلام
برو توپ بازیتو بکن بچه!!

احتمالا از دست این مادرش کپک زده بوده!! و در مورد بقیه صحبتت نظرم همونه که برو توپ بازیتو بکن بچه!!

دلتم نمیخواد برای پسر مردم بسوزه برو توپ بازیتو بکن بچه!

اصلا هم جات خالی نبود! خیلی هم خوش گذشت با دوستام شما هم برو با دوستات مرغ سوخاری بخور دلتم کباب بشه!

دیگه اینکه پدرمو در آوردی با این شکلکا! آدم بی جنبه دیدی؟؟!! اگر ندیدی آینه بدم خدمتتون!

قربونت

اربابیران عقده ای شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:12 ق.ظ



آخیش! عقده های این ۲۰ سال زندگیم برطرف شد

:دی

ژ یگولو شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:47 ق.ظ

سلامممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم سلاممممم سلاممم گیلاسی خانومی گلم...

خوبی عزیزم؟؟

ایولللللللللللللللل گشت و گذار... تنها تنها اینهمه مسافرت رفتی که چی؟؟ نگفتی بچه مچه میاد اینجا مسافرت نرفته دلش میخواد...

خوشحالم اونجوری که دلت میخواست شد و سفر مشهدت جور شد عزیزم...

دیگه اینکه ایوللللللللللللللللللللل اون خوردنات از صبح که صبحونه رو شروع کردی تا شب باحال بود خیلی..خوشم اومدددددددددددد...ایوللل دم عمو گرم..

دیگه ترش اینکه جدی جدی اون خانومه جلو مامانتو گرفته اینارو بهش گفته؟؟ عجب..ای خداااا... جالبه واقعا..اینطوری هم که اینجا دیدم از دارو دسته مرجان و گیگیلی بوده اون خانومه و مرجان هم خودشو لو داده هم اون خانومه رو.....
ایولللل ایوللللل...

دیگه اینکه خودم میدونم قاطی پاتی حرفامو زدمو بعضی نظرات مال پستای قبلت بود..خب صرفه جویی کردم دیگه...

خب دیگه تا با چوب نزدی شلم کنی خودم برم..

دلم تنگیده بود بسیییی واسه اینجا..

مواظب خودت باش خانوم خانوما...

بوس بوس بوس بوس..

بوووووووووووووووووسسسسسسسسس...

فعلا عزیزم..

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
سلاااااااااااااااااااااااااااام ژیگولو ژوووووونم
من که خیلی خوبم! تو هم که بهتری :دییی

تهنا تهنا نبود که! هر چی فامیل داشتیم بار زدیم بردیم! برای هفت پشت و جلومون هم همونا بس بودن. دیگه برای بقیه باید بگم ملالی نبود جز دوری شما!!

مشهد هم که آره و اینا ( چشمک)

بترکی علی! تو همش منتظری من چاق بشم! ایشالا خودت ۱۰۰ کیلو بشی منم بشینم بهت بخندم!!! زبوووووووون

آره دیگه! هر کی میگه قحطی پسر شده بیاد و ببینه که ملت چه جوری در به در دنبال دختر میگردن!!! زبووووووووون
این مرجان هم از اولش میدونستم دستش توی یه کاسه ای هست! خوشم اومد که خودش کاسه رو آورد روی نیم کاسه!!!

اختیار دارین! بعد هزار سال این طرفا پیداتون شده من شلتون کنم؟؟ میخوام تازه با طناب ببندمت به سر در اینجا که دوباره نری و دیگه پیدات نشه!!!


منم دلم تنگیده بود عزیزم
تو هم مواظب خودت باش که این سلامتیه زیادت خط خطی نشه!!!

بوووووووووس
قربونت

خانومی شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 05:33 ب.ظ http://www.khoneye-ma.blogfa.com/

ماشااااااااااااااالا! نترکی دختر!!!!!!
بعدش احتمالا فرداش مریض نشدی ؟! رو به قبله بیفتی خدایی نکرده؟!!!!!!!
وااااااااااااا!!!!! اون خانومه حالش خوش بوده آیا؟! این دیگه چه جورشه!!!!!!!!!

باز یه حسود دیگه پیدا شد!!!
معده ام که تعجب کرد ولی عموم به دادم رسید نذاشت مریض بشم!!!
ما انسانهای زیر خط فقر سالی یه بار غذا میخوریم خودمونو خفه میکنیم!!

شماره بدم بیاد خواستگاریت؟؟

فائزه شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 07:07 ب.ظ

دوباره سلااام
بچه برو درستو بخون بذار ما هم درسمونو بخونیم
چه قدر تند تند اپ می کنی
باید بیشتر به این فیلم مزخرف فحش می دادی کمش بود
ولی چه قدر خوش گذشت جای خیلی ها خالی بود
راستی میدونستی امروز با بعضی بچه ها حرف زدم اونا از برنامه خبر نداشتن واسه همین نیومده بودن
راستی این پسره نمی خواد جلوی مامانشو بگیره ابروی خودش میره
وای من الان باید اینقده درس خونده باشم ولی مثل این که من درس خوان نخواهم شد
از الان بازم دلم تنگیده امیدوارم دوباره زوده زود ببینمت

سلااااااااااااااام فائزه جوووونم

باید بگم مامانت تحریمت کنه این کامی رو جمع کنه بذاره زیر تخت!!!
برو مقشاتو بنویس دختر!!

آره! خیلییییییی خوش گذشت :دی
دل فاطمه کباب بشه که نیومد!! هی گفتم بیادا!!! کلاس میذارن بعضی ها!!!
من که به هر کی گفتم خبر داشت و نیومده بود!!!

بیا یه کار خیر بکن زنش بشو خودتو از دست این درس خلاص کن و اون پسره رو هم از دست مادرش!!

منم دلم تنگ شده... بووووووووس

ر و ز ب ه شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 08:16 ب.ظ



عجب روزی بوده !!..!!..

خیلی هم خوب بوده!!!
زبووووووووون

نوشا شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 08:40 ب.ظ http://mannosha.persianblog.ir

وااااااااااای خوش به حالت دلم واسه سینما اریکه تنگ شده
ای شیکمو ...همون بهتر که مامانت بخ خانومه جواب نداد آخه بیچاره ژسر مردم خرج خورد و خوراکتو از کجا میورد بده ؟!!!

خوش باشی

چیز بهتری نبود دلت براش تنگ بشه؟
اگه نتونه خرج شکمم رو هم بده باید بره بمیره!!

قربونت

اربابیران عقده ای شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:48 ب.ظ



ایندفعه از آخر به اول

زبووووووووووون

کفشدوزک بدون کفش یکشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 07:28 ب.ظ http://www.eham.blogfa.com



گیلاسی عزیزم...مرسی که با مهربونی و صداقت به کمکم اومدی
حیف که نمیتونم از آدمای دنیای واقعی کمک بخوابم ...
وگرنه حتما با خانواده ام صحبت میکردم
حرفاتون خیلی تاثیر برانگیزه.
مرسی...
خیلی دوست دارم
بووس ....

فک که نمیکنم کمکی کرده باشم اما به هر حال امیدوارم به نتیجه برسی
فداتشم عزیزم
بووووووس

اقلیما یکشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 08:16 ب.ظ

سلام
خوش به حالت دوستای پایه داری!!!
دبیر با دوستت هماهنگ کرده بوده!میگی نه ازش به زور بپرس!!!
آقا منم توی عید با این جور مشکلا برخورد داشتم(دکمه ی شلوارو این حرفا)کار به جایی رسید هر می رفتیم با خودم شلوار راحت می بردم!!!!
خوش باشی
فعلابای تا های

دوستای خوبی دارم که بهشون افتخار میکنم! همیشه پایه هستن!
نه بابا توی این فازها نیست!
خندهههههههههههههه
نه بابا من توی عید وزنم هم کم شد!! این مدل غذاخوردنم از شگفتی های جهانه!
قربونت

اسفندیار یکشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 08:39 ب.ظ http://satang.blogsky.com

سلام به گیلاس
نگفتی گیلاس چی داره
شراب یا که آب...
اگه شراب خوبیه
اگه آب که زیاد پیدا میشه....

سلام
اوه!!!
من رنگشو دوست دارم

آقا موشه یکشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:09 ب.ظ

هیییییییی کسی اون گیلاس با معرفت منو ندیده

سلاااااااااااااااااام
احوال گیلاس موشی چطوری ؟؟؟؟؟؟؟
گیلاسی عیدت مبارک

هی گیلاسی این معدس تو داری یا بادکنکه =))
نترکی
ایول خاطراتت منو برد به روزای دبیرستان یه باری قرار بود منو سه تا از دوستام زنگ آخرو دودر کنیم بریم پیتزا بعد که نشستیم دیدیم نصف کلاس نیشاشون بازه اومدن فرداش منو به جرم اغفال گر راه ندادن

=))))))))))) چه خاستگار باحالی بوده کلی خندیدم مرگ موشی اگه جای مامانت بودم همچین میزاشتمش سر کار که دیگه تو خیابون خاستگاری کردن یادش بره
اه باز من یاد خاطره افتادم یه بار با یکی از رفقا رو سی و سه پل نشسته بودیم داشتیم آلانگ دولونگ میخوردیم یهو صدای گوشی در اومد منم لپم پر بود زدم رو آیفون یکی از اونور گفت جعفر توئی منم گفتم آره ۱۰ دقیقه با این حرف میزدمو با دوستم غش میخندیدیم آخرش گفتم اشتباه گرفتی بد بخت داشت خفه میشد =))

حالا مینم این دختری که خانومه گفت سراغ نداری ؟

سلام
بذار جیبام رو بگردم شاید پیداش کنم!!
خوفم!
بترکی!!! چرا شما چشم ندارین ببینین من یه بار توی عمرم زیاد غذا خوردم!!!
از بس تو خسیسی!!! آب از دستت نمیچکه! به جای اینکه همشونو مهمون کنی رفتی خودتو ۳تای دیگه برنامه ریختین تهنایی برین !!!
حقته که رات ندادن! من اگه بودم اعدامت میکردم!!!

چه جوری میذاشتیش سر کار؟ هنوزم دیر نیستا!!!

بمیری!! کلی از دستت خندیدم!!

اگه سراغ داشته باشم هم به تو نمیگم!!!!
اگه خیلی دلت میخواد مامانتو بفرست سر کوچه! آره پسرم!!

jesus دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 09:41 ق.ظ http://jesustears.persianblog.ir

من مرغ سوخاری می خوام!
شناختی من کیییییییییییم؟!

چاق!!!! یه خورده رژیم بگیر!!

آله!!

میم دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 03:18 ب.ظ http://9-mehr.blogfa.ir

کلا سیستم اریکه این مدلیه .. اولا که اصلاً نمی فهمی کودوم یکیشون دارن بلیط برا کدوم فیلم میفروشن خیلی هم بفهمی وقتی بهش میگی میگه نداریم .. من خودم این سوال و از اون دختر مو فرفری سه بار پرسیدم اول گفت فقط واسه ساعت ده شب .. بعد گف نیم ساعت دیگه فروش زن ِ دوم می باشد .. بعد گف بیا اینم دوتا بلیط .. ! ..حالا تو هم سخت نگیرر زیاد ..
بهدم من الآن البیک می خواااااااااااام ..

واقعا! آره اینجوریه!!
چه جالب!! پس یادم باشه ایندفعه انقدر بپرسم که بهم بلیط بدن!!!
آخی!! بروبچس رو جمع کن بپرین البیک!

فرزانه دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 04:54 ب.ظ

سهلااام!!! خوههبی؟؟؟
هه هه ...سیر خوردمْ
ممممماااچچچ!!! عیدت مباااارک!!!
اصلا فک نکن که وقتی تو سینما داشتین هرهر می کردین من سر کلاس تست بووودم!!.و حسودی کردم!
یه سوال؟
برای ویرایش وبلاگ این کداشو از کجا باید بدونی ایا؟؟

سلاااااام
مرسی
حسودی خیلی کار بدیه!!! سخت نگیر! یعنی اصلا بهش فک نکن! چشم به هم بزنین تموم میشه!!!
جوابشو به خودت دادم !

اربابیران سه‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:16 ق.ظ



من از بچگی در محرومیت زندگی کردم. گفتی توپ... یاد عقده های کودکیم افتادم

من هیچوقت توپ نداشتم

مشخصه!!!
گریهههههههههههه
الهی بمیرم!!! یه کامیون توپ برات سفارش دادم!!!
آخه یه زمانی من فردین بودم!!

م ی ث م سه‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:29 ب.ظ http://mrblue.blogsky.com

سلام ~~
خط مقدم عشق !؟ مگه تو فیلما ندیدی جای دخترا تو خط مقدم نیست! دخترا پشت جبهه واسه اشپزی و نظافت و ...
فیلم دایره زنگی رو برو ببین . من تاییدش میکنم ××
بالاخره ضرب المثل میگه دختر میخوای بگیری باید مامانش رو ببینی <---

سلام
آهان فهمیدم!!!!
خاک بر سر این پسرا!!! سرو تهشون رو بزنی آخرش میگن زن به درد قرمه سبزی پختن میخوره!!
در اولین فرصت! حتما!!
آره خب! گفتن مادرو ببین دخترو بگیر ولی دیدن داریم تا دیدن!!!

فرزانه سه‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 05:07 ب.ظ

سلام!
ممنون!
باز از این گیجی در اومدم!!
مثلا این شکلکارو برای نظراتت چی کار کردی!
یا این که تم وبلاگت رو چه جوری عوض کردی؟؟؟
اگه حال نداری بگو ندارما!!!! می دونم درس و مقش!داری!
فش ندی تو دلت به من با این سوالام!

نمیدونم الان باید چه جوری بگم!!!
حالشو دارم ولی بلت نیشتم تئوری توضیح بدم!!
نه بابا! فش سیخی چنده داداش!!

farzane سه‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:40 ب.ظ

salam salam!
mamnoon!
oontori chize khassi nemikham ke behem begi yani ehtemalan mishe oon gozineye awal! yad begiram! ke oonam nemishe bikhial!:D:D
bazam mamnoon!

اگه سوالاتو ریز تر بگی شاید بهتر باشه!!!
قربونت

خانومی چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:37 ق.ظ http://www.eshgh-bazi-asemoooon.blogsky.com/

سلام گیلاس جونی
ایول چه حالی میکنین شما ها وقتی میرین بیرون
اینقده این جور بیرون رفتنارو دوست دارم حال میکنم یعنی اساسییییییی
مدل جدید خواستگاری رفتن دیگه ... حالا یه نظر به ÷سره باید میرفتی مینداختی (سوت)
آره من کامپیوتر میخونم گلم
هوار تا بووووس واسه گیلاس جونم
فدات بشم

آره خب! خیلی حال میکنیم! واقعا بیرون رفتن با دوستان یه حال دیگه میده!
میخوای شماره بدم شما یه نظر بندازی؟؟؟ تعارف نکن خواهر!
می تو!
بووووووووووس
قربونت

الیاد چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:26 ق.ظ http://since1989.blogsky.com

مرسی گیلاس جان دل!!
بازم ممنون از شما که مارو فراموش نمی کنی ...

این پستت رو خوندما،
فرصت نشده بود کامنت بذارم.

قربان تو، الیاد

خواهچ میشه!
آدم دوستاشو که فراموش نمیکنه!!

قربونت

کفشدوزک بدون کفش چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 09:08 ب.ظ http://www.eham.blogfa.com

سلام عجیجم .. خوبی خانووم خوچکله ؟؟؟

دیروز با بکس رفتم لیلی مجنون .....
ای خدا منو بکشه که اینقد بی آبرو ام ...
از اول تا آخر تو این گلوم بغض بود ...........

هیچی دیگه ..... هی خواستم بخندم خندم نیومد ... فقط اون قسمت تاکسی حمید گودرزی خیلی باحال بود

فدات شمممممممم ...مااااااچچچچچچچظ... سی یو !!!

آخه جرا اینجا بوس ندارههههههههههههههههههههه

سلاااااااااااااااااام عزیز دلم

من که گفتم مزخرفه! چرا رفتی؟؟؟
آخی! بغض برای همون قضیه؟؟؟ بمیرم! داری چی میکشی تو!!
بخند! دنیا خندونش خوبه!!! بووووس
اونجاش که آره! من توی قهوه خونش رو هم دوست داشتم!

بووووووووووووووووس
مناطق محروم هستیم دیگه!!!
بوووووووس

دخمل خوشگل چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:26 ب.ظ

سلام سلام خودت دلت کباب شه بی ادف کلاسم تو می ذاری که جواب ادمو نمی دی خیلی قشنگ بود کلی بلند بلند خندیدم جای خنده هام توی سینما رو خالی کردم ( خبر خبر : این دخمل خوشگل ازت تعریف کرد پول اژانس بدم بیام اون اریکه گور به گور شده مگه خدا فرهنگ و ازتون گرفته
راستی تا حالا بهت گفته بودم که مامانم اینا شناسناممو ۶ سال دیر گرفتن!!!!!
راستی گفتی خانومه تو کدوم خیابون جلوی مامانتو گرفته؟؟؟؟

سلام سلام فاطمه جون کم پیدای خودم
دلم خیلی تنگ شده براااااات!!! اگه پیدات نشه یه دفعه میبینی بیام خونتون خراب بشما!!! حواست باشه! تازه من شام و ناهار هم میخوام!!
باور کن این شرح مفصلی که دادم نصفیش برای تو بود!!! بخونی دلت کباب بشه!!!
ما هم کلی دعوا کردیم که دیگه اریکه نمیایم! ولی فرهنگ فیلماش خوب نبوده مجبور شدیم!!!
دفعه دیگه فرهنگ + کندو ( تعداد ما غالبه!!)
۶ سال دیر گرفتن؟؟؟ برو خالی بند!!! البته از اولش حدس میزدم تو ۶ سال از ما کوچیکتری!! به قیافت میخوره!!
شریعتی!!! یه چند روز مامانتو بفرست با ماشین توی شریعتی ویراژ بده ! حتما پیداش میشه!!

دخمل خوشگل چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:31 ب.ظ

وسط حرفام جا افتاده تو بالا:از اونجایی که تازگیا گهی خوردمو گفتم میخوام به خود کفایی برسم نمی تونستم پول اژانس بدم

الان هزارمین نفری هستی که دلت استقلال میخواد~!
بابا جون مگه چه
عیبی داره آدم دستش توی جیب بابا ش باشه؟؟؟
حقتونه که اینجوری بکشین!!

ر و ز ب ه جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:28 ق.ظ

این هزار بار دختر این کامنت دونی تو درست کن
نگاش کردی خودت اصننن هااااااااا

مگه کامنت دونیم چشه؟؟؟
نه نیگاش نکرده بودم!!!

آقا موشه جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:15 ق.ظ

گیلی میدونی چرا اونروز کد کامنت دونیتا ازت گرفتم
حالا برات میل کردم برو بزار واسه کامنت دونیت درستش کردم
برو میلتو چک کن ببین اومده

اگه منظورتون سایز اون باکسشه باید بگم که نمیخوام کوچیکش کنم! اون ابعادی که تو گذاشتی خیلی کوچیک شده بود. حالا یه مقدار نسبت به اون قبلی کوچیکترش کردم!
مرسی که به فکر بودی عزیزم

تیده ا شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:29 ق.ظ http://ghalb-yakhii.persianblog.ir

سلام
سیویدم بخونم
عید تو هم موارک هوراااااااااااشه شکلکایه نازی ذلره ۱۲۳ امتحان میکنیم
فعلا خدافیزی:[نیشخند]

هول نشو حالا!
اینجوری میکنی میگن تیدی ندید بدیده ها!!!
سنگین باش دختر!
قربونت

jesus یکشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 07:42 ب.ظ

سلام گیلاش جونی...
اومدم احوالپرسون....

+چاق خودیتی!!

یوسف باز توپتو انداختی توی حیاط ما؟؟؟
چند بار گفتم گلدونای کنار باغچه رو نشکووووووون؟؟
چاق! چــــــــــــــــــاق!

[ بدون نام ] دوشنبه 26 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:23 ب.ظ

نخیر باکسش کوچیک نیست
مث کامنت دونی خونه ماست کوچیکه؟!!!!

هرطور راحتی داداچ

چرا هم! باکسش کوچیکه!!!
آره کوچیکه!!
حالا چرا قهر میکنی؟؟؟ من که تشکر کردم!

نگین چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:09 ق.ظ

سلام گیلاسم
خوبی ؟
گیلاسسسسس ... گیلاسسسسسس
قهری با من تو آیا ؟
چرا چند وقته نه جواب میدی
نه تک میزنی
نه کامنت میزاری
نه سر میزنی دختر ؟
هان ؟
نکنه من کاری کردم ؟
دلم برات تنگ شده
یه کامنت توی خونه ما گذاشتم واسه همه حتما بخونش
مربوط به همه میشه
خوب ؟
دلم خیلی برات تنگ شده بود
حالا تو باور نکن !! چیکارت کنم که بی معرفتی
بوسسسسسسسسسسسسسسس

پ.ن : یه خرده بیشتر میخوردی ٬ میخوای بیا خونه ما یه خردم اینجا بخور بخور راه میندازیم من از خدامه
بعدم میریم خونه دنی ... چطوره ؟
شنیده بودم فیلم لیلی و مجنون خوب نیست .. ولی خوب ٬ خوبه که به شماها خوش گذشته
ببین این خواستگاری جدیده ..
خواستگاری هم آپدیت شده !!

سلام عزیزم
جووونم؟؟ جوووونم؟؟

قهر نیشتم عجیجم
توضیحات داده شده دیگه!!!
زندگیه خواهر!!! این مادر شوور و پدر زنم نمیذارن یه آب خوش از گلوم پایین بره!!!
منم دلم تنگ شده نگین جونم..

تو غلط کردی اون کامنت رو نوشتی.. البته با شرایطی..

بوووووووووووووووووووووس
باور میکنم..
دل منم خیلی تنگ شده ..


جدی؟؟؟؟ پس اگه اینجوره خونه شما حال نمیده!!!
:دی
خونه دنی رو هستم... اون خوبه!!!

آره به ما خوش گذشت! ما هر فیلمی بریم خوش میگذرونیم!!

اوه!!! پس برم خودمو هم به روز کنم!!! عقب افتادم!

تازه وارد چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:57 ب.ظ http://tazevared.blogsky.com

سلام .
اینجا داشتم قدم می‌زدم دیدم بی‌ادبیه به صابخونه سلام و عرض ادب نکنم .
خوب باشین .

سلام
ممنونم از لطفتون
خوش باشید

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:18 ب.ظ

اول سلام!
دوم :ای ول دارید به خدا..من خودمم تیکه تیکه کنم بچه هامونو جمع کنم نهایت انتهاش از شونصد نفر آدم ۳ تا می شیم واسه سینما رفتن!
سوم:می گم شما که اینقذه با ذوقید بیایید این بابای منم با خودتون ببرید ۳۰نما!..من نمی دونم چرا ۱۰ دقیقه اول هوشیاره!؟بعد هی باید به آرنجش بزنی بابا جان خروپف ممنوع...هییییییییس!
چهارم:جون من بگو این شیکم شما در اون لحظات با کجا قرداد رو کم کنی بسته بود؟!
پنجم:فول آپشن یعنی چه!؟
آخریش:خیلی باحالی

پس از حسودی بترک!!! دلت بسووووزه
بذار با بچه ها صوبت کنم ببینم کسی عهده دار میشه یا نه! خبرت میکنم!!!
البته خاصیت مردا همینه! از ۳۵ که میگذرن فیلم رو برای خوابیدن دوست دارن!!! با لالایی اشتباه میگیرن!

هنوز سکرته! بذار تا چند وقت دیگه اعلام میشه!

یعنی همون دیگه!!!

قربونت.. چشمات باحال میبینه

سارای پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:21 ب.ظ http://www.zeddehaal.persianblog.ir/

این همه اولن دوما کردم یادم رفت بگم کیم!!

حرف خواستگار زدم هول شدی!!

تازه وارد جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:54 ب.ظ http://tazevared.blogsky.com

ممنون از بازدید!

ای وای !!! چرا دل مردمو می‌ذارین زیر لاستیک ماشین ؟

شاید این آقا یه شاهزاده بوده که اسب سفیدشو تو پارکینگ پارک کرده سوار پرادو داره با لنگه کفش بلورین کوچه به کوچه دنبال دخترای شبیه مامان گیلاس می‌گرده !!!

خواهچ

ای آقا! تموم شد اون زمانی که پسرا با اسب سفید و پرادو سوار میامدن توی رویای دخترا!
الان ما دخترا باید فک کنیم فرقون بهتره یا گاری!!! انتخاب محدود شده !!

[ بدون نام ] جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 03:14 ب.ظ

خیلی ممنون!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد