تو دیگه چی میگی؟؟!!!!!!

همه جا و همه وقت بوی حشره کش میاد!!!

نمیدونم چیه؟!  سوسک کشه؟!  مگس کشه؟!  گربه کشه؟!...

داره حالم به هم میخوره.. اه اه اه

~~~~~~~~~~

واقعا بعضی آدما رو هیچ جوری نمیتونم هضم کنم! !

دیشب یه مقدار مهمون داشتیم.. تصور کنید یه نفر به سن و سال پدر من که احترامش هم واجبه!

بعد از افطار کشید کنار.. حالا تشکر بخوره تو سرش٬ کسی از اون توقعی نداره!  هنوز لقمه از گلوش پایین نرفته ٬ نشسته به تمام خانواده من توهین میکنه!  هر تیکه ای اومد به ذهنش دایورت کرد به زبانش!  کلا از هیچ لحاظ کم نذاشت!

بزرگترای من صبرشون زیاده و میتونن این اراجیف رو تحمل کنن ٬  ولی من نمیتونم ببینم یکی داره جلوی چشمم به پدر و مادرم توهین بی جا میکنه!

خیلی سعی کردم حداقل احترام سنش رو حفظ کنم ! ولی آخر سر به اینجام رسید! هر چی گفت جوابشو دادم! و فقط جوابشو دادم...

بعد برگشته به بابام میگه این دخترت............

نه! واقعا این دخترت چی؟؟!!

من آدمی نیستم که زود جوش بیارم و قاطی کنم٬ ولی تحمل بعضی حرفا واقعا ظرفیت بالا میخواد که ندارم... مخصوصا اینکه هیچ دلیلی هم برای افزایش ظرفیتم نداشته باشم..

هیچ وقت نفهمیدم که در چنین مواقعی باید چی کار بکنم و نکنم که آخرش این اعصاب به هم ریخته برام نمونه...

شاید من اون آدمی نیستم که خودم میشناسم!!!!!

همین قدیمیا و نسل های قبلیه ما نبودن که یه روزی ضرب المثل نمک خوردن و نمکدان شکستن  ورد زبونشون بود؟!!  ....

فعلا صلوات بفرستین...

~~~~~~~~~~

دیروز ۱ساعت و نیم توی صف روسری بودم!

امروز نشد که به فیض دیروز برسم...

حالا این عابرای پیاده  مخصوصا اجناس مذکر حق دارن مسخره کنن؟؟ آیا؟!!!

خدا یه شانسی به بقیه فروشگاهها بده و  یه عقلی به ما خریدارا!....

 ~~~~~~~~~~~

بعدا نوشت ۱ : امروز داشتم کنار خیابون راه میرفتم..  توی این فکر بودم که اگه بپرم وسط خیابون چی میشه؟؟!!    چند درصد احتمال داره که در جا تموم کنم؟؟!!   تصادف و مرگ با کدوم ماشین شرافتمندانه تره؟؟!! و....

توی همین فکرا بودم که یه موتوری اومد توی شکمم!!!!!

خیلی خیلی خیلی ترسیدم!!

خدایا داشتیم؟؟!!   غلط کردم!  دیگه قول میدم وسط کوچه خیابون به فکر دگر کشی خودم نیفتم!

حالا یه چیزی از ذهن من گذشت! تو چرا جدی گرفتی؟؟!!   اگه این موتوریه سرعتش یه کم بیشتر بود میدونی الان چه بلایی سره من میومد؟؟!!  یه خانواده از نون خوردن میفتادن!!! ( خانواده موتوریه رو میگم!!) 

به جوونیم رحم کن!! دیگه هم از این شوخیا با هم نداشته باشیما........

 

بعدا نوشت ۲: در شرح   منظ  باید بگم که این دوستای من گشتند و گشتند و گشتند و بی معنی ترین کلمه رو برای اینجانب پیدا کردند..

چون من به ایتالیا و مردمش و فرهنگش ( همه فرهنگاشون مثله خودمونه!)  علاقه شدید دارم ٬ یه اسمی ساخته شد که آخرش  (  اُ   )  باشه و تلفظ اسامیه ایتالیایی رو داشته باشه!

اول و آخرش نفهمیدم که چی شد که اینجوری شد... این که چرا من برای این اسم منتخب شدم رو هم نمیدونم!  فقط از وقتی یادم میاد توی ۴ سال دبیرستان اسم من این بوده!!

البته سالهای قبل دبیرستان هم اسامیه مشابه و غیر مشابه زیادی داشتم!.. کلا هر کی میخواد خلاقیتش رو امتحان کنه میاد یه اسم برا من پیدا میکنه!  حالا هنوزم دست همه در این عرصه بازه! من مانع شکوفایی استعدادهای نهفته نمیشم!  تعصبم هم نسبت به اسم له شده! روش رو هم آسفالت کردند....

الان دیگه خودم هم به این بیمعنی نام علاقه پیدا کردم! برام خاطرات قشنگی رو زنده میکنه!

جدیدا خیلی اتفاقی فهمیدم که نام یک خانواده بزرگ و اصیل و معروف ایتالیایی monzo  است. واقعا خوشحالم که بالاخره هویتم مشخص شد!  من از اولش میدونستم که به اینجا تعلق ندارم !  از داشتن خانواده ای محترم  و در سرزمین خودم واقعا مشعوفم! ( وطن فروش هم خودتی!)  اون موقعی که این مطلب رو فهمیدم حس بچه های پرورشگاهی رو داشتم که بعد از N سال  اصالتشون مشخص میشه! به تولد دوباره اعتقاد داری؟؟؟!!

من که ندارم... 

 

نظرات 25 + ارسال نظر
لیمو بانو سه‌شنبه 10 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 10:54 ق.ظ http://limoooyi.blogfa.com

صف روسری؟ حالت خوبه ؟ ؟ قحطی بود مگه ؟؟ یا مثلاً روسریش GPRS داشت ؟ !
ببین. تو این جور مواقع باید از همون اول جواب بدی که پاشن زودتر برن.

آره! حالم الان خوبه ولی اون موقع رو مطمئن نیستم! نه بابا! روسریش TNT داره!
بعد آخرش پشت سرت همین حرفا رو میزنن! خودتم نمیشنوی که بتونی دو دو تا چهار تا کنی!! تازه میگن ما رو از خونشون انداخت بیرون!

لیمو بانو سه‌شنبه 10 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 10:57 ق.ظ http://limoooyi.blogfa.com

در ضمن اسم ما ماهه. اگه می‌خوای تو اون پرانتزت بنویسی. الآن دقت کردیم دیدیم ما پرانتز نداریم! و ممکنه یه روز به دردمون بخوره !

باشه!
این پرانتز ها برای راهنمایی هستش! جلو اسمت بنویسم ماه بد تر همه گمراه میشن! از من به تو نصیحت بود.. حالا چون میخوای مینویسم..

مسیح سه‌شنبه 10 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:31 ق.ظ http://www.shasooka.blogfa.com

ای نامرد
چیه ترسیدی اول بشم که خبرم نکردی مطلب جدید گذاشتی؟؟؟؟
باشه اما من بگم که گله نکنی . یه مطلب جدید نوشتم و خوشحال میشم سر بزنی
شاد باشی

مدالهام تموم شده بود! گفتم اول نداشته باشیم بهتره!
سرم رو زدم! از اطلاع رسانیت متشکرم
سلامت باشی

مسیح سه‌شنبه 10 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:21 ب.ظ http://www.shasooka.blogfa.com

سلام
خوب چرا دعوا میکنی؟؟؟
اتفاقا این قوانین به این درد میخوره که بدونیم ما چقدر خوش شانسیم که این قوانین برا ما صدق نمیکنه .
حالا منم دعوات کنم ؟؟؟ دختره بددددددددددددددددد

سلام!
اگه این بعدا نوشتم رو بخونی میفهمی که به درد میخورن! باید یه بار دیگه بیام دقیق قوانین رو بخونم! نکات مهمش رو هم یادداشت برداری کنم..
دعوا چراااا؟؟! تو که همش داری میزنی...

لیمو بانو سه‌شنبه 10 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:28 ب.ظ http://limoooyi.blogfa.com

واقعاً توقع داری تو شناسنامه ما نوشته باشه لیمو بانو ؟!!

یعنی ننوشته؟؟؟!!!!!!!!!!!

خرس قهوه ای سه‌شنبه 10 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 02:14 ب.ظ

رفته بودی تی تی هفت تیر؟ :دی

نع!!!!
تی تی که از وقتی شعبه هاش زیاد شده این خبرا نیست..
هنوز فرصت داری حدس بزنی که کجا رفته بودم...

اربابیران سه‌شنبه 10 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 02:31 ب.ظ http://inja2022.blogfa.com

خیلی کار جالبی کردی!!! زدی توحال طرف!! به طور کلی با این حرکات موافقم اما همیشه بعدش یک سری کلمات قصار از طرف خانواده رو باید تحمل کنب که آخه این چه حرفی بود زدی و... بدتر اینه که این کارتو میذارن به حساب اینکه بچه ای و احساس میکنی حالا که دانشجو شدی واسه خودت کسی هستی!
جدا چه جوری تونستی ۱ ساعت و نیم تو صف وایسی؟؟؟ اونم واسه روسری؟؟؟؟ من که خوابگاهی ام و شکمو حتی حاضر نیستم ده دقیقه تو صف سلف وایسم!!
اینبار دیگه بگو منظ یعنی چی؟؟؟ لطفا....

من کلا از دهن به دهن شدن با آدما خوشم نمیاد..
خانواده که هیچی نگفتن! خود او ن شخص نسبتا متشخص تمام صحبت ها رو تموم کرد جای صحبتی هم برای بقیه نذاشت! خدا رو شکر انقدر طرف نمیفهمه که فکر میکنه من هنوز ۱۲ سالمه! حالا دانشجو که به ذهنش هم نمیرسه... توقع بیشتری هم ندارم ازش!!!
به راحتی! اول آفتاب رو صاف روی مغزم تنظیم کردم! بعد یک ساعت و نیم ایستادم! البته توی صف انقدر خاله زنک زیاد بود که همینجور هم داشتم لذذذذذت میبردم!! این وسط یه نفر خواهر یکی رو برای پسرش هم خواستگاری کرد... بریدن و دوختن.. قرار و ساعت عروسی رو هم گذاشتند!!! الان علاقمند شدم هر روز برم توی صف !!!!!!
میخوای من بیام تو صف سلف؟؟!! الان تجربه صفیم زیاد شده!
صف شیر و ... هم پذیرفته میشود!
برو بعدا نوشتم رو بخون! فقط به خاطر تو! چون گفتی لطفا از ادبت خوشم اومد...

نگین سه‌شنبه 10 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 03:24 ب.ظ http://ariai.blogsky.com

سلام گیلاس جونه خودم
مرگگگگگگگگگگ (با تو نبودم با ماشینه تو کوچه بودم که هییی بوق میزنه )
اه کوچه رو گذاشته رو سرش مرتیکه (نیش)
خوبی شمااااا؟
میگم خوب جوابشو دادی
به نظر من جوابه کسی که اینقدر بی شعور باشه بشینه سره سفره یه نفر و نمک گیر اون طرف بشه همینه...
حتی باید بیشتر از اینا کرد تو پاچش تا بفهمه باید هر جیی چطوری رفتار کنه
(حالا خودشو ناراحت نکن) <== با خودم بودم (نیش)
میگمممم
باور کن کفشه خودم نبود
۴۰ بود سایزش..میفهمی؟ ۴۰۰۰۰۰۰
میگم اون قضیه ضایع و اینا یادمه...من قول دادممممم
سره قولم هستم یه ۱ـ۲ هفته صبر کن بازی رو میذارم...قول دادم دیگههههه..تازشم تو وبلاگم گفتم (زبون)(نیش)
من رفتم بخوابم
فعلا

سلام نگین جووون
خب چرا میزنیش! داره برا تو بوق میزنه! هنوز به صدای بوقش عادت نکردی؟؟!
به لطف شما ..
تشویقم نکن! جو گیر میشم! دفعه دیگه کار به چاقو کشی میرسه!
بهش بگو آروم تر پارازیت بندازه!

تیده آ سه‌شنبه 10 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 05:47 ب.ظ http://ghalb-yakhii.persianblog.ir

سلام
:))
این اسمت منو داشت میکشت از فضولی خوب شد گفتی خودت
راستی کار خوبی کردی گفتی وگرنه رو دل من میموند:دی
مرسی که سر زدی
راستی شرا بوی حشره کش میاد؟:دی

سلام..
:))
خودم که نگفتم! زور بالا سرم بود که گفتم! فقط انگار تو نبودی که داشتی از فضولی میمردی! تعداد زیاد بوده! خوب شد گفتم وگرنه یه مشت جنازه میموند رو دستم!
یه آب جوش نبات میخوردی خوب میشدی! ! حالا عرق نعنا هم رووش
خواهش
نیدونم شرا بوی حشره کش میاد!! شاید ترفند جدید حشره هاست!

بیتا سه‌شنبه 10 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 06:39 ب.ظ http://www.bitaee.blogfa.com

سلام.. خوبی نی نی گولو؟ چیه خوب خودت گفتی دوباره متولد شدی!!! میگم هر چی به این فامیلتون گفتی حقشه من اگه بودم چهارتا دیگه هم می ذاشتم روش بهش می گفتم :دیییی
موفق باشی و مرسی که منو دعوت کردی به بازی..

نه دیگه! درست دقت نکردی! من به این یه مورد اعتقاد ندارم!
ایندفه تو رو با خودم میبرم که با همدیگه ۱۶ تا بذاریم روش! ( روی کجا؟؟!)
تو هم همینطور.. مرسی که بازی کردی

هادیران چهارشنبه 11 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 06:54 ق.ظ http://www.inja2022.blogfa.com

درود
بر پایه ریشه یابی بنده این واژه ی گمنام (منظ) معانی گوناگونی می تواند داشته باشد که برای روشن شدن آن به پژوهش های بنیادی بسیار نیاز است. ولی به نظر من یکی از این ها پاسخ نهایی است:
۱. منظره: به معنی دورنما یا منظره طبیعت
۲. منظم: یعنی آراسته و به سامان! هستی؟!
۳. منظٍم: بلا به دور یک نوع سوسمار یا ماهی است!
۴. منظر: به معنی جای نگریستن. شاعر می گه: نیکم نظر افتاد بر آن منظر مطبوع --- کاول نظرم هر چه وجود از نظر افتاد!
۵. منظار: آینه
۶. منظور: شاید منظور طرف منظور بوده! شاعر می گه: منظور خردمند من آن ماه که او را --- با حسن ادب شیوه صاحب نظری بود.
۷. منظوم: به رشته کشیده شده و منظم شده!
۸. منظف: پاک و پاکیزه شده.
۹. منظلم : ستم کشیده!!!
۱۰. منظومه شمسی!

دیگه به جای دیگه نکشید! البته اینا همه از ادبیات فارسی بود. اگه واژه انگلیسی یا ایتالیایی هست می تونم یه پژوهش هم از اون نظر داشته باشم.

پیروز باشی

سلااام!
میگم اینا رو از روی فرهنگ عمید نوشتی؟؟ امیدوارم دفعه دیگه دهخدا و معین رو اینجا کپی نکنی! جا تنگه! امکانات هم محدود!
منظم تا حدودی هستم! بگیر نگیر داره! بستگی به حسم داره!
من با منظومه شمسی موافقم! اسم خودم اینه!‌اینا مخففش کردن!
آره دیگه! گفتم که ایتالیاییه! ببین فقط میخوای پژوهش کنی سعی کن زبان اصلی اینجا بنویسی! ترجمه تو ممکنه مفهوم نباشه! خودم بلتم!
( سوت)
در پژوهش هات اینو حتما در نظر بگیر که باید با ظ نوشته بشه! بقیه موارد مورد نظر نیست! اگه هویت منو به گونه ای دیگر مشخص کنی فرزند خونده تو هم میشم! به گردنم حق داری!
سلامت باشی

ز.د چهارشنبه 11 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 02:29 ب.ظ

چی خریدی آخرش؟؟؟؟اومدم خونتون نشونم بده ببینم ارزششو داشته یا نه!!!!!!!!!

یه چیزایی خریدم آخرش! ارزش نمیدونم! بیکاریه و هزار راه..

زهرا چهارشنبه 11 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 05:37 ب.ظ

فقط میتونم بگم خیلی خوش رنگه

زهرا جان تو هم که هر دفعه میای میگی خوش رنگه! بابا اینجا چیزای دیگه هم هست!! شایدم چشات ضعیف شده! اصلا بگو بینم اینجا چه رنگیه ؟؟!! ( تست بینایی سنجی)

نگین چهارشنبه 11 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:56 ب.ظ http://ariai.blogsky.com

سلام گیلاسم
خوبی؟
میگم خوب شد نمردی (نیش) حالا بهترم میشد اگه میمردی (سوت)
میگم خانوادتون خوبن؟داداش ندارین ؟(نیش)
سلام خدمته خانواده گرام برسونین
ببین درباره خانوادت بهت بگم کهههه:
به همین خیال باش (خنده)
من برم بخوابم
اون روزم رفتم به خوابه ظهرم برسم عقله کل

سلام نگین جون
میسی خوفم! تو خوفی؟؟
اگه میمردم تو یکی که از دست من راحت میشدی! حداقل لازم نبود دیگه یه پست برای ضایع نشدن من زحمت بکشی! ( نیش سوت چشمک همه چی قاطی!)
تو مگه خواهر مادر نداری که سراغ داداش منو میگیری؟؟!!! نگین پاتو توی این کفش بکنی آخر عاقبت نداره هااااااا!!!!


تو هم همش برو بخواب خوابالو... شدی مثه این خرس قطبیا! ! شش ماه شده؟؟ یا هنوز مونده؟؟!!
یادم نبود خواب تایم های متنوعی داره! من که فقط خواب شب میشناسم که اونم دیگه نمیشناسم!
خوابای خوب ببینی ..

شاذه پنج‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:52 ق.ظ http://shazze.blogsky.com

اولاً از آخر شروع کنیم که بسی ممنون که حکایت این نام غریب رو بر ما روشن نمودی و حالا برگردیم از اول!
اووووف من از حرص بوش ترجیح میدم با لنگه کفش روی آن موجود کریه بکوبم و له شدن چندش آورشو نظاره کنم اما حشره کش نزنم!
واقعاً که! باز خوبه تو اعتراض کردی! من که اعتراضم نمی تونم بکنم. فقط حررررررررص می خورم.
صف روسری؟؟؟؟؟؟؟ قحطی اومده؟
واقعاً که خدا گاهی عجیب فکر آدمو پیش چشمش میاره ها! خیلی جالبه. خدا کنه همیشه به خیر بگذره
دیگه همین شب بخیر

اولا سلام شاذه جون گلم!
میخواستم زود تر از این حکایت این نام رو روشن کنم که حافظه اجازه نمیداد! البته سر و تهش فرقی نداره! بی معنیه!
من ترجیح میدم اگه سوسک باشه فاصله ایمنی رو رعایت کنم و تا میتونم جیغ بزنم! اگه گربه باشه هم انقدر دنبالش میکنم تا مطمئن بشم از ترس مرده!!
حرف زدن یه جور اعصاب آدمو میریزه به هم! نزدن یه جور دیگه! در همه صورت باید حرص خورد! ویتامین داره!
برای ما آره! ولی برا بقیه نه!! بستگی داره از چه نظر بهش نیگا کنی!
خیلی عجیب!‌برای من که زیاد اینجوری اتفاق میوفته! تا دارم به یه چیزی فکر میکنم میزنه تو سرم! جرات ندارم با فکرم تنهایی خلوت کنم!!
تا حالا که به خیر گذشته! تا ببینیم بعدا چی میشه..
قربونت..

ژ یگولو پنج‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:33 ق.ظ

سلاممممممممممممممم گیلاس ایتالیایی خودم...
خوبی؟؟
اول سوتتتتتتتتتتتتتت...

ما اینجاییم خانوم خانوما..زیر سایتون...زیر پاتون..پاتو بلند کنی مارو میبینی...

گیلاسی پریشبی ان بودی هر چی پی ام دادم جواب ندادیا..یادت باشه..دیشبم که احیا بودم ولی بعد سحری هم نیم ساعتی اومدم نبودی...

معدرت نگرانت کردم...

از این فامیلای بی شعور نفهم ما هم زیاد داریم..هیچ کاریشونم نمیشه کرد..حرفی نزنی و جوابشونو ندی واست یه جور حرف در میارن میای تحملت تموم میشه و جوابشونو میدی صد جور دگه واست حرف در میارن..نمیدونم واقعا چیکارشون باید کرد اینجور ادما رو...تو خودتو حرص نده خانوم خانوما...

بعد نوشت ۱ : بچه اخه واستو چرا جمع نمیکنی تو...موتوریا ه کلا کور هستن تو هم که رفته بودی تو هپروت و شوخیای بیمزه با خدا..بیشتر حواستو جمع کن..

۲ : خانوم ایتالیلی اصیل یه نیگا به ما بدبخت بیچاره ها بندازین لطفا...:دی

خوش باشی عزیز...مواظب خودت باش..فعلا...

سلااااااااام !
به لطف شما بد نیستم!
حالا بسه! همه همسایه ها بیدار شدن! گفتم یه سووووت! چه خبره!
اختیار دارین! شکسته بندی میفرمایید! ما سایه نداریم که شما زیرش باشین! خالی نبند..
باور کن هیچ پی امی نرسید! مرض که ندارم آن باشم و جواب ندم! خب من درسته تمام وقت توی نت هستم ولی تمام وقتم که دیگه نیستم! ! بالاخره توی این رفت و آمد ها به هم برمیخوریم!! که خوردیم!!
واقعا دلم میخواد این آدمای بیشعور نفهم رو چند دور از توی چرخ گوشت رد کنم بعد بذارم یه چند روز بمونه بعد بدم گربه دم در بخوره!!!
اینجوری همه از این فامیلا راحت میشن! حرص رو هم از برنامه زندگی حذف میکنیم!!!
آدما سوار ماشین که میشن با این عظمت و اتاقک و بند و بساط همه جا رو میبینن! ولی این موتوریا با این هوای آزادی که در اطرافشونه و کلا فیری از همه چی هستن هیچ جا رو نمیبینن! یا خودشون میرن تو در و دیوار یا یه بدبختی رو میفرستن اون دنیا هوا خوری! منم دیگه جون دوست شدم و حواسم رو گرفتم تو مشتم..
فقط تو فهمیدی این اصالت منو! بیا با هم بریم ایتالیا! خانواده خوبی دارم! سیستمشون هم تحویل بگیره!!
تو هم شاد باشی... مواظب خودت باش..قربونت

سانیاس پنج‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 10:59 ق.ظ http://sannyas.blogfa.com

روزه یک ساله ات را هنوز افطار نکرده ای

و می دانی ...

که هیچ شبی نزول تو را قدر نمی داند.

خوب شد گفتی!!!!!!

اربابیران مشعوف پنج‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:48 ب.ظ http://inja2022.blogfa.com

من همیشه میدونستم که یه روز یه کار بزرگی میکنم!! یه حسی بهم میگفت پسر تو دنیا رو کن فیکون میکنی!!! من همیشه میدونستم یه روز یه کشف بزرگ خواهم کرد!!!! و البته میدونستم که ؛لطفا؛ جادو میکنه!!!!
الان دارم میرم از خوشحالی خودکشی کنم! کاری با من نداری؟
راستی قرص خوب دم دستم نیست.... تو فکر میکنی قرص مسهل زیادش کشنده باشه؟؟؟

ببین لطفا روی من جادو میکنه!! همه جا امتحانش نکن که ضایع میشی!!
این کشف رو هم تبریک میگم!! زیادی خوشحالی میترسم یه چیزیت بشه!!
مواظب خودت باش نیفتی از پله ها!!
الان روی تو قرص سرماخوردگی کودکان هم جواب میده!!

ژ یگولو جمعه 13 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 04:31 ق.ظ

سلامممممممممممممم گیلی خانومی عسیسم...

خوفی؟؟

میگما گیلی میخوام بهت بگم گیلی...اشکالی که نداره که؟؟

بزن بریم ایتالیا پیش خوانوادت..حال میده..:دی...
سیستموشونم که میگی تحویل گیره دیگه هیچی...:دی
هروقت خواستی بیا بریم...

دیگه اینکه امشب نیومدیا...البته تا ساعت ۳:۳۰ من نبودم امشب ولی بعدش که من اودم نبودی..حالا قبلشو نیدونم..
به هر حال خوش باشی عزیز..مواظب خودت باش..فعلا...

سلااااااام ژیگولو جون خودم..
من خوفم! یعنی بد نیستم..
گفتم که دست همه برای انتخاب اسم بازه! راحت باش! هر کی هر چی میخواد بگه!!!
حالا پیاده شو با هم بریم! چه زود ساک و چمدونشم بست! من هیچی نگم خودش میره منم نمیبره! ای بی معرفت! اگه من نباشم تو رو هم تحویل نمیگیرنا!! پس حواست باشه جلو جلو نری!!
توضیح نمیخواد دیگه! همه چی مشخصه! یا من یا تو!
سلامت باشی.. قربونت..

زهرا جمعه 13 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 03:14 ب.ظ

اصلآ من دیگه اینجا نظر نمی دم

زهرا تو رو خدا قهر نکن دیگه!!!!! تازه داشتیم بعد از اون ماجرای هوو صلح میکردیم و رفیق فابریک میشدیم! من تو رو میشناسم! فعلا این بووووووووووووووووووووووووووووووووس رو داشته باش تا بعدا بهت بقیش رو بگم..

مسیح شنبه 14 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:57 ب.ظ http://www.shasooka.blogfa.com

سلام
خوشمان آمد . هاهاهاهاها
ببین اگه خواستی حاضرم به عنوان مشاور قوانین مورفی در خدمت باشم . نیششششششششششش
راستی تبریک میگم که هویت جدیدتو کشف کردی.
دنیا به کامت باشه و شاد زی

سلام!
نیشت رو ببند! این چه وضع خندیدنه؟!!!!!!
تو فعلا برای خودت مشاوره بده! اون موقع نیازش داشتم که رفع نیاز شد! حالا اگه خواستم یه سوت میزنم بیا...
مرسی!! امیدوارم همه هویت جدید کشف کنن! خیلی خوفه!
یو تو

ز.د شنبه 14 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 05:35 ب.ظ

اس ام است دیز به دستم رسید هنوز وقت پاسخگویی دارم؟

ای بابا! عجب فاصله زمانی ای!! گوشیت تو فریزر بود؟؟!! تو جواب بده مهم نیست کی و کجا!! من فقط جواب میخوام! تازه این چند روزه کلی تعقیبت کردم!!( خنده شیطانی!)

زهرا شنبه 14 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 07:07 ب.ظ

من تحت تاثیر قرار گرفتم

آره جون خودت! اینم نقشه جدیدته؟؟؟!!!! ساده گیر آوردی؟؟؟!!

اقلیما شنبه 14 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 08:35 ب.ظ

وای سلام
خوبی؟
من از اول می دونستم یه دوست با کلاس دارم.
خوب چرا تو صف روسری می خری ؟؟
بگو خانواده ات از اونجا واست بفرستن.(راستی تک خوری نداریما)
جواب هر کیو هم خواستی جبده،من پشتت هستم.
خوش باشی.
فعل بای تا های.

سلااام
من خوبم مرسی..
آخه بعضی وقتا عقلم نم دار میشه..میرم تو صف و زیر آفتاب تا خشک بشه!
ببین داری از الان سوء استفاده میکنیا!!! مامانم گفت به دوستای ایرانیت نگو! من گوش ندادم!! از پشت آدمو از دور خارج میکنن!( چشمک)
دارمت
تو هم خوش باشی

زهرا شنبه 14 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 09:33 ب.ظ

من به این صافب چطور دلت می یاد؟

اتفاقا سینی هم صافه! دیدی؟؟!!
غذا بخور تا از صافی در بیای! کمی انحنا و پستی بلندی لازمه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد